۱۰ فروردین ۱۳۹۰



نامه ی جمعی از مادران زندانيان سياسی رجايی شهر

کرج به دبير کل سازمان ملل متحد

کلمه: جمعی از مادران و خانواده های زندانيان سياسی رجايی شهر کرج (گوهردشت)، در واکنش به فشارهای وارده بر زندانيان سياسی و اِعمال محدوديت و تهديد و فشار حکومت بر خانواده های آنان، طی نامه ای به چند سازمان جهانی و حقوق بشري، خواستار حمايت و کمک و مداخلۀ آنان در اين زمينه شده و گفته اند: چه کسی پاسخ گو خواهد بود به مادرانی که هر روز در استرس و اضطراب به سر می برند و به دليل عدم ارتباط تلفنی با فرزندانشان ناچارند هر گونه خبری را که از رسانه ها می شنوند باور کنند. يک روز می شنوند فرزندانشان در اعتصابند روز ديگر می شنوند بيمارند، ديگر روز می شنوند تحت فشارند و� به گزارش فعالين حقوق بشر و دمکراسی در ايران، اين رنجنامه که خطاب به «دبيرکل سازمان ملل متحد»، «کميساريای عالی حقوق بشر» و «سازمان عفو بين الملل»، نگاشته شده به شرح زير است: ”اين نامه درد دل مادران درد ديده زندانيان سياسی است که از رفتار مسئولين اينطور استنباط می شود که مادران زندانيان سياسی بايد کم احساس تر و سنگ دل تر از مادران زندانيان عادی و ساير زندانيان با شد. چرا که مادران اين زندانيان ميتوانند هر روز با عزيزانشان صحبت کنند و از طريق تماس روزانه و گاه چند نوبت در روز از حال آنها با خبر باشند و اين حداقل حقی است که از خانواده های سياسی دريغ شده است. چگونه است که مادر زندانی عادی در ملاقات حضوری ميتواند فرزند خود را در آغوش بکشد ولی مادر زندانی سياسی بايد حس مادری خود را در پشت شيشه و ميله های کابين سالن ملاقات درخود سرکوب کند. چه کسی پاسخ گو خواهد بود به مادرانی که هر روز در استرس و اضطراب به سر می برند و به دليل عدم ارتباط تلفنی با فرزندانشان ناچارند هر گونه خبری را که از رسانه ها می شنوند باور کنند. يک روز می شنوند فرزندانشان در اعتصابند روز ديگر می شنوند بيمارند، ديگر روز می شنوند تحت فشارند و� چرا با تغيير مسئولين هر قسمت تمام قوانين عوض می شود .آيا اين قوانين سليقه ای است که يکی وضع می کند و ديگری لغو و در اين ميان همه خانواده ها را بازيچه خود قرار می دهند . اگر هر زندانی مرتکب گناه شده است به حکم قانون در حال گذراندن محکوميت خود می باشد، پس اين همه تغيير قانون و فشار بر خانواده ها برای چيست؟ خانواده ها علاوه بر فشارها ی روحي، به دليل تغييرات پی درپی قوانين زندان متحمل فشارهای مالی نيز می باشند.چرا که يک روز اجازه می دهند که خانواده ها کتاب و پوشاک و�تهيه کنند و هفته ديگر تنها با تغيير مسئوليت فردی اين قانون لغو می شود و در اين ميان خانواده ها متحمل فشارهای مالی می شوند .و حال که به دليل کمبود امکانات ،خانواده ها با ميل و رغبت می خواهند مايحتاج فرزندانشان را خود تهيه نمايند ،اين حق از آنها سلب می شود؟! ما از طرف کليه مادران و خانواده های زندانيان سياسی زندان رجايی شهر کرج از دبير کل ، کميسر عالی حقوق بشر و مدافعان حقوق بشر تقاضای حمايت و کمک داريم و در آخر می پرسيم که گناه يک مادر چيست؟ جمعی از مادران و خانواده های زندانيان سياسی رجايی شهر کرج فروردين ۱۳۹۰ گزارش فوق به سازمانهای زير ارسال گرديد: دبيرکل سازمان ملل متحد کميساريای عالی حقوق بشر سازمان عفو بين الملل

۲۹ اسفند ۱۳۸۹


تجاوزامپریالیستی به لیبی را قویا محکوم میکنیم

همانطور که حزب ما دربیانیه یازده اسفند ماه خود حوادث لیبی و توطئه امپریالیستها علیه خلق لیبی را پیش بینی کرده بود، سرانجام شورای امنیت سازمان ملل پنج‌شنبه (۱۷ مارس / ۲۶ اسفند) با طرح تحریم هوایی لیبی، اجازه تجاوز و بمباران هوایی به این کشوردرقالب فریبکارانه جلوگیری از کشتار مردم توسط جنگنده‌های معمر قذافی را صادر کرد. مصوبه شورای امنیت که توسط لبنان، فرانسه، بریتانیا و آمریکا به شورای امنیت ارائه شده بود، با ۱۰ رای مثبت به تصویب رسید در حالیکه روسیه و چین از حق وتو در مورد آن استفاده نکرده و در کنار آلمان، برزیل و هند به این طرح رای ممتنع دادند. درپی این مصوبه شورای امنیت، امروز جنگنده های فرانسه بر فراز لیبی به پروازدرآمدند ورسما حریم هوائی لیبی را نقض و مناطقی درشهر بنغازی را بمباران کردند. آمریکا، کانادا ، دانمارک ، بریتانیا و چند دولت دست نشانده عربی نیز اعلام کرده اند که در عملیات "دفاع از مردم لیبی" در برابر نیروهای سرهنگ قذافی شرکت می کنند.
امپریالیستها به بمباران هواپیماهای لیبی برای سرکوب مردم اشاره می کنند و می خواهند به بهانه دلسوزی برای مردم فضای لیبی را برای پرواز هواپیماهای قذافی به گفته آنها ببندند. معنی این امر ازدیدگاه نظامی این است که هواپیماهای آواکس بر فراز خاک لیبی به پرواز در آیند. ماهواره های جنگی بکار افتند و کشتیهای جنگی با آتشبارهای ضد هوائی و موشک در بنادر لیبی پهلو بگیرند و هواپیماهای لیبی را مورد هدف قرار دهند. این به معنی شرکت مستقیم ناتو در جنگ است و بر ضد کشوری به کار می رود که به هیچ کشور عضو ناتو تجاوزی نکرده و خطری از جانب وی برای تجاوز به اعضاء ناتو وجود ندارد. این امر طبیعتا یک تجاوز و جنگ است که زمینه را برای همه تجاوزات بعدی در سراسر جهان آماده می کند. این جنگ سرمشقی برای تجاوز به حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی همه کشورهای غیر متعهد جهان است. این جنگ برپا داشتن جنگ جدیدی مانند جنگ در افغانستان و ایجاد عراق دیگری در جهان است. این جنگ همان جنگی است که برای ایران تدارک دیده بودند و با شکست روبرو شد و حال در شرایط جدید جهانی می خواهند آنرا باب میل مردم کرده و افکار عمومی را فریب دهند. ریاکاری آنها در این است که صدها هزار نفر را می کشند، کشوری را اشغال می کنند و منابع طبیعی اش را غارت می نمایند و به کشتار قومی دست می زنند و آن را تحت نام حمایت از حقوق بشر انجام می دهند.

امپریالیستها می خواهند نفت لیبی را در دست داشته باشند که بتواند "آزادانه" به سمت اروپا با بهای نازل و بدون کنترل جریان پیدا کند. آنها بیک لیبی مستقل و انقلابی نیازی ندارند. آنها نمی خواهند که لیبی به پایگاهی برای نیروهای انقلابی بدل شود و در شمال آفریقا به مانع بزرگ تامین منافع امپریالیستها بدل گردد. امپریالیستها می خواهند با اشغال لیبی رژیم موافق خود را بر سر کار آورند و مانع شوند از درون جنبش انقلابی مردم یک رژیم مردمی بر سر کار آید. آنها با این تجاوز وقیحانه می خواهند شرایط ذهنی تجاوز به دیگر کشورهای عربی که درتب انقلاب می سوزند را فراهم آورند وکنترل اوضاع را دردست گیرند.

حزب ما تجاوز نظامی به خاک لیبی توسط امپریالیستها را قویا محکوم می کند و آنرا خنجری بر پشت مبارزات استقلال طلبانه و دموکراتیک مردم لیبی می داند. مبارزه ای که در لیبی در جریان است یک امر داخلی است و این مردم لیبی هستند که باید به عمر سلطنت دربار قذافی پایان دهند. سناریوی بمباران لیبی ادامه سیاستهای تجاوکارانه امپریالیستها ودر راس آن امپریالیست جنایتکارآمریکا علیه خلقهای افغانستان، عراق، فلسطین و بحرین است... وهدفی جز استقرار رژیمهای سرسپرده و نوکرصفت و غارت منابع ملی این ممالک ندارند.
بر تمامی نیروهای ترقی خواه و ضد تجاوز واشغال است که بطور روشن وشفاف تجاوز نظامی به لیبی را محکوم کنند. این تجاوز جز کشتار وویرانی وسرانجام استقرار یک رژیم دست نشانده و مرتجع حاصل دیگری ندارد، همانطور که درعراق وافغانستان نداشته است.
هر نیروی دمکرات و مدافع حقوق بشر باید از مبارزه مردم لیبی حمایت کند و نه از اشغال لیبی.

دست امپریالیستها از لیبی کوتاه باد!
تجاوز نظامی به لیبی را قویا محکوم میکنیم
پیروز باد نبرد خلقهای عرب علیه ارتجاع، صهیونیسم و امپریالیسم و عمال داخلیشان!
حزب کارایران(توفان)
28 اسفند ماه 1389
www.toufan.org
toufan@toufan.org

۲۸ اسفند ۱۳۸۹


شادباش نوروزی حزب کارایران(توفان)
نوروزمبارک باد!
باردیگر نوروز این همیشه بهار ومادر سننن مترقی مردم ایران فرا میرسد.امسال نیز رژیم ضد نوروزو ضد بهار جمهوری اسلامی درادامه سیاستهای عقب مانده وارتجاعی خود هدیه ای جز فقر و محرومیت برای اکثریت مردم زحمتکش ایران به ارمغان نیاورده است. مردمی که امیدشان درتلاش برای برگزاری جشن نوروز و نونوارکردن خانه و خانواده به برکت شوم جمهوری اسلامی آب ورنگ باخته ونوروزشان همانند هرروزشان شده است. با اجرای طرح سرمایه دارانه هدفمند کردن یارانه ها بازهم بر فقر وگرانی افزوده شد ونرخ بیکاری وتورم طبق مطبوعات رسمی جمهوری اسلامی روبه فزونی است وهیچ امیدی به بهبودی وضعیت معیشتی مردم زحمتکش نمی رود. شورایعالی کارکه درعمل نماینده دولت و کارفرمایان است حد اقل دستمزد کارگران در سال جدید را 330 هزار و300 تومان تعیین نموده است، دستمزدی کمتر از 20 درصد خط فقر مطلق .با تصویب 9 درصدی افزایش دستمزد ،سفره کارگران درسال 90 تهی تراز سال جاریست.
امسال درشرایطی به استقبال نوروز میرویم که عدم امنیت وخفقان سیاسی و بگیر و ببندها و اعدامهای وحشیانه همچنان ادامه دارد ورژیم مافیائی جمهوری اسلامی حتا به یاران وفادار "امام"و اصلاح طلبان حامی قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز رحم نمی کند و پاسخی جز سرنیزه وزندان وترور برای حل بحران موجود ندارد.اما ازسوئی مبارزات توده های جان به لب رسیده نیز دراشکال متنوع ادامه دارد ومردم مقاوم وتسلیم ناپذیر ما در 25 بهمن، امسال در همبستگی با انقلاب خلقهای عرب که ارکان نظامهای پوسیده را به لرزه درآورد بار دیگر به میدان آمد و با فریاد "مرگ بر خامنه ای ،مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بردیکتاتور،... نشان داد که برای آزادی وکسب حقوق حقه خود قهرمانانه میرزمد وحتا ازجان شیرینش دریغ نخواهد کرد.جنبش مردم ایران موجی نیست که آرام گیرد. همین میل و اشتیاق به آزادی وروحیه مقاومت و ایستادگی مردم بوِیژه جوانان دلیر ایران است که حاکمیت جمهوری اسلامی را به وحشت و سراسیمگی واداشت ووی را بشدت از آینده خود بیمناک کرده است.
اکنون یک سال دیگر برتجربه مبارزات کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان و روشنفکران افزوده شده است، مبارزاتی که درحال گسترش است و روز به روز متراکمتر و پر بارتر میگردد. سالی که دربرابر ماست، نوید بخش اعتلای جنبش دمکراتیک و آزادیخواهانه مردم ایران است. رژیم نظامی- امنیتی جمهوری اسلامی با تمام ددمنشی های خود قادر به تیرباران همه ملت ایران نخواهد بود و اگرچه امسال هم نوروز خلق ما را به سوگ عزیزان آلود، به جلوگیری از فرارسیدن نوروز ملت ایران دست نخواهد یافت.
حزب کارایران(توفان) در آستانه نوروز 1390 فرصت را مغتنم شمرده به همه کارگران، به همه زحمتکشان، به همه فرهنگیان، به همه دانشجویان، به همه خلقهای ایران، به همه زنان مبارز ایران، به همه خانواده های جانباختگان راه آزادی، به زندانیان سیاسی که پرچم مبارزه را دربیغوله ها و شکنجه گاههای رژیم بر افراشته اند و به همه کسانیکه در راه آزادی و سعادت ستمدیدگان میرزمند شاد باش می گوید وبرایشان درپیکار علیه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی پیروزی آرزومند است. با امید و نشاط به استقبال نوروزرویم .به امید فراز آمدن نوروز مردم ایران.

نوروزتان پیروز!
سرنگون باد رژیم فاشیستی سرمایه داری جمهوری اسلامی!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!
دست امپریلیستها ازایران و منطقه کوتاه باد!
حزب کارایران(توفان)
اسفند 1389
www.toufan.org
toufan@toufan.org

۲۵ اسفند ۱۳۸۹


مردم ایران با شعار مرگ بر تو یعنی مرگ بر سید علی رهبر جمهوری اسلامی چهارشنبه سوری را جشن گرفتند. به امید سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی وبر پائی جشن انقلاب مردم ایران
زنده باد نوروزخلقهای ایران
.....................
· فیلم / یک چهارشنبه سوری متفاوت: رقص، خواندن سرود و درگیری با نیروهای سرکوبگر (4 فیلم)
http://www.youtube.com/watch?v=LKppWvfF0B0&feature=player_embedded#at=16
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=30201

۲۳ اسفند ۱۳۸۹





مصاحبه با حما همامی، دبیر اول وسخنگوی حزب کمونیست کارگران تونس
انقلاب ادامه دارد
حما همامی یکی ازچهره های برجسته انقلاب تونس است. بسیاری از خبرنگاران واحزاب و جریانات وسازمانهای چپ مشتاق مصاحبه با وی هستند.مصاحبه زیرقبل از تظاهرات صد هزارنفری درتونس جمعه مورخ 25 فوریه 2011 علیه دولت غنوشی توسط حزب کار بلژیک صورت گرفت و درنشریه همبستگی ارگان سیاسی این حزب به زبان فرانسوی منتشر گردید. یکی از خواسته های مهم تظاهرکنندگان عزل غنوشی بود که دوروزبعد در یکشنبه 27 فوریه متحقق شد و دو وزیر دیگراز بازماندگان دولت بن علی روز دوشنبه 28 فوریه مجبور به استعفا شدند. حما همامی دراین مصاحبه به نکات مهم و ظریفی ازانقلاب تونس اشاره دارد که درمطبوعات ورسانه های غرب کمتر دیده می شود.حما همامی با اشاره به اینکه « ما بر دیکتاتورپیروزشدیم اما نظام دیکتاتوری هنوز پابرجاست» به سئوالات حزب کاربلژیک پاسخ می گوید:
س – تحت تاثیر انقلابات و تظاهرات گسترده در دنیای عرب، نوعی نسیم خوش بینی در سراسر جهان وزیده است. این جنبش، که در کشور شما پا گرفت، معرف چه چیزی است؟
ج – پای یک انقلاب بزرگ، چه در سطح کشورهای عرب و یا در سایر کشور های منطقه ما در میان است. یاد آوری میکنم که خلق تونس این انقلاب را با تکیه بر نیروهای خودی انجام داد. در بسیاری از کشورهای عرب، ادعا می شد که ما، بدون حمایت فرانسه، آمریکا و یا سایر قدرتهای خارجی، نمی توانیم بر علیه دیکتاتورهائی مثل بن علی انقلاب کنیم. خلق ما نشان داد که با تکیه بر نیروهای خودی، میتوان دیکتاتورهائی مثل بن علی را، با آن دستگاه امنیتی عظیمی که داشت، کنار زد.
بعلاوه، خلق تونس این انقلاب را در اتحادی نسبتا کامل انجام داد. طی بیش از یک ماه، ما حتی یک شعار مذهبی، که میتوانست خلق ما را تجزیه کند، نشنیدیم. خلق تونس بر محور آرمانهای دمکراتیک، اقتصادی و اجتماعی خود متحد شد.
س – برای شما این انقلاب تمام نشده است. چرا؟
ج – این انقلاب هنوز ادامه دارد. چون هنوز اهداف دمکراتیک و اجتماعی خود را متحقق نکرده است. دیکتاتور را شکست داد، اما هنوز بر دیکتاتوری غلبه نکرده است. پلیس سیاسی، تکیه گاه اصلی دیکتاتوری، هنوز پا بر جاست و از قضا خیلی هم فعال است. مجلس فرمایشی هنوز برقرار است. مجلسی عروسکی، که با فرمان بن علی بر پا شده بود. رئیس موقت آن یک عضو حزب بن علی است، بسیار نزدیک باو. دولت همچنان توسط نخست وزیر بن علی هدایت می شود، محمدغنوشی، و وزرایش از همین قماشند. مسئوولان بالا، فاسد، همچنان در پستهای خود نشسته اند. قانون اساسی مطلوب دیکتاتوری هنوز تغییر نکرده است. دیکتاتوری برای دوام خود قوانین ضد دمکراتیک و ضد اجتماعی زیادی گذراند، که همچنان جاریند. در دست دولت کنونی، تمام این قوانین و نهادها می توانند دوباره برعلیه خلق بکار گرفته شوند. پس رژیم بن علی هنوز باقی است. این است که جنبش توده ای ادامه دارد، با وجود وعده های دولت کنونی. انقلاب انحلال دولت موجود را طلب میکند. دولتهای « ترمیم شده »! مثل همین دولت کنونی را مردود میداند. حزب سابق حکومتی ( اتحاد مجاز دمکراتیک، که تا 18 ژانویه گذشته همچنان عضو بین الملل سوسیالیستی بود ) باید حقیقتا منحل شود. خیر، ما نمی توانیم بگوئیم که انقلاب تمام شده. چون هنوز بر نیروهای ارتجاعی غلبه نکرده است. آنها هنوز حاضر و در کارند. گرچه ضعیف شده اند. ما باید این انقلاب را، با قاطعیت زیاد، ادامه دهیم، اما با تاکتیک صحیح برای پرهیز از تجزیه خلق، که می تواند تاثیرات منفی زیادی بر روی این انقلاب بگذارد. سخن برسر انقلابی است که خلقهای جهان امید زیادی به آن دارند.
س – بعضی ها انقلاب تونس را یک رویداد خودجوش قلمداد میکنند...
ج – خیر، این درست نیست. این را میگویند تا نقش نیروهای انقلابی و مترقی در این سالهای اخیر را از اعتبار انداخته و آن را نفی کنند. می خواهند بگویند که باید بدنبال راهی برای پیوند این انقلاب با حزب سابق حکومتی پیدا کرد، که دولتمردان سنتی ناگزیر باید رهبری جنبش را بدست گیرند... این جنبش در سطح ملی سازمان داده نشده بود. فاقد یک رهبری واحد بود، یک برنامه مشترک نداشت. ولی این به معنای عدم آگاهی، فقدان سازماندهی نیست.
آگاهی وجود دارد، چون فعالین این جنبش غالبا رزمندگان چپ، مترقی، سندیکالیستها، مبارزان حقوق بشرند. این جوانان دیپلمه و بیکارند که به جنبش دانشجوئی تعلق دارند. حزب ما، نیروهای ما نیز حاضرند. برعکس، اسلامی ها حقیقتا شرکت ندارند. بیخود نیست که در این انقلاب، هیچ شعار مذهبی داده نشد. بلحاظ سیاسی، اسلامی ها فقط از جنبش حمایت میکنند. بلحاظ تشکیلاتی، رزمندگان توانستند که خیلی سریع خود را در کمیته ها سازمان دهند. در همان نخستین روزهای انقلاب، در بعضی روستاها، فی الواقع یک خلاء حکومتی وجود داشت. مشترکا، باتفاق دمکراتها، ما از مردم دعوت کردیم که خود را سازماندهی کنند. آنها در روستاها و در مناطق، گاهی در محافل موسوم به « محافل توده ای » یا « مجامع حفظ انقلاب »، گاهی در کمیته ها یا در اتحادیه ها... این کار را انجام دادند. اینجا در شهر تونس، مردم خود را در کمیته های توده ای یا کمیته های محلی سازماندهی کردند. آنها رهبران را از میان رزمندگانی که در جریان انقلاب بیشتر فعال بودند انتخاب کردند. ساختار آن هنوز ضعیف و جنینی است. هنوز یک مرکزیت واقعی در سطح ملی وجود ندارد. اما، رفته رفته این کمیته ها به کمیته هائی بدل شدند که در باره وضع موجود و آینده بحث میکنند، و یا در باره اینکه مردم چه کارهائی میتوانند انجام دهند.
س – جبهه 14 ژانویه چند هفته پیش تاسیس شد. اینها کیستند؟ برنامه یا چه مطالباتی دارند؟
ج – بلحاظ سیاسی، چپ موفق شد که نیروهای خود را در جبهه ای بنام « جبهه 14 ژانویه » جمع و جور کند – روز فرار بن علی چپ دارای یک وجهه انکار ناپذیر در کشور ماست. چه بلحاظ سیاسی و سندیکائی، هم در سطح جوانان و جنبش زنان و هم در سطح حقوق بشر و جنبش فرهنگی. این جبهه برمحور شعارها و مطالبات مردم تاسیس شد. طالب انحلال دولت، انحلال حزب حکومتی است. این جبهه خواهان تشکیل یک دولت موقت است، با عناصری که هیچ با رژیم بن علی، با حزبش، با دیکتاتوری رابطه ای نداشته باشند. وظیفه اصلی این دولت موقت آماده کردن انتخابات برای تشکیل مجلس موسسان است. مجلسی که باید قانون اساسی را تدوین کند، نهادها، قوانین بنیادی یک جمهوری توده ای و دمکراتیک را بوجود آورد، که خواست خلق تونس است. ما برمحور یک پلات فرم اقتصادی و اجتماعی متحد شده ایم، چون معتقدیم که دیکتاتوری یک مبنای اقتصادی و اجتماعی هم داشت، یک بورژوازی کمپرادور( که در پیوند با کمپانیهای فراملیتی خارجی به مال و ثروت رسید )، تونس را با همدستی با شرکتها و بنگاههای فرانسوی، ایتالیائی، اسپانیائی، پرتقالی، بلزیکی غارت کرد. ما نه تنها خواهان یک دمکراسی سیاسی، بلکه یک دمکراسی اجتماعی نیز هستیم، چون بر این باوریم که انقلاب جاری یک انقلاب دمکراتیک و ملی، یک انقلاب توده ای است که باید زمینه را برای تحولات بنیادی برای جامعه تونس در آینده را آماده کند. جبهه 14 ژانویه اولین متینگ علنی خود را در روز شنبه 12 فوریه در کاخ گنگره تونس برگذار کرد. موفقیت بزرگی بود – بمراتب بزرگتر از انتظار ما. حاصل بسیجی در سه یا چهار روز. بیش از 8000 نفر مجتمع شدند، خیلی ها نتوانستند وارد سالن شوند. ازدحامی که تا بحال دیده نشده بود.
س – روز 11 فوریه، یک کمیته خیلی وسیعتر نیز تاسیس شد.
ج – بله، نشستی در دفتر شورای ملی وکلای دعاوی از نمایندگان 28 سازمان. تقریبا همه مخالفان بن علی – منهای دو حزب که با دولت قانوشی همکاری میکنند. از 10 سازمان جبهه 14 ژانویه، یعنی مرکز سندیکای واحد، حزب اسلامی انادها، انجمنهای وکلای دعاوی، نویسندگان، روزنامه نگاران، اتحادیه دانشجویان تونس و سایرین. همگی با پیشنهادهای مربوط به ایجاد یک « شورای ملی برای حفاظت از انقلاب » موافقت دارند. پلات فرم شان بپای پلات فرم جبهه 14 ژانویه نمی رسد، چون طالب انحلال دولت کنونی نیست. بعضی نیروها مثل سندیکای واحد، این دولت را قبول دارند. اما 28 امضا کننده میخواهند که این « شورای ملی » یک قدرت تعیین کننده برای تمام قوانین و تدبیرها بمنظور آماده کردن انتخابات جدید باشد، برای تضمین اینکه حقیقتا دمکراتیک بوده و در آزادی کامل برگذار شود. آنها خواهان حق نظارت بر همه تصمیمات دولت و لزوم تائید شورای ملی در گزینش همه کارگزاران بالا هستند. امضا کنندگان از همه مردم در تمام مناطق و محله ها خواسته اند که کمیته های حفاظت از انقلاب را درست کنند و سندیکای واحدهم همه دفاتر خود را برای انجام این کار در اختیارشان بگذارد. این کمیته ها در شورای ملی نماینده خواهند داشت.
س- پس شما در آنجا طبقات و اقشار مختلفی که مخالف دیکتاتوری بوده و هستند را جمع کرده اید. آیا این اقدام با خصلت این انقلاب که شما آن را ملی و دمکراتیک می دانید، تناسب دارد؟
ج – از زمان هانیبال ( سردار کارتاژ، نیای باستانی تونس )، این سرزمین هرگز با دمکراسی آشنا نشد. نه دهقانان، نه مغازه داران، نه پیشه وران و تولید کنندگان خرد، نه استادان و یا معلمان. همه این مردم دمکراسی را می طلبند، دستجمعی و متحد با کارگران. باید هشیار باشیم. ما سعی میکنیم که خلق را برمحور یک رسالت واحد متحد کنیم: دیکتاتوری را از میان ببریم. سعی داریم از نفاق در میان نیروهای توده ای پرهیز کنیم، همان چیزی که ارتجاع می تواند از آن بهره برداری کند. توافق کردیم که با اسلامی ها و سایر نیروها برای تداوم وحدت خلق تونس بکوشیم و گرفتار جدالهای گروهی نشویم. ولی این انقلاب ملی هم هست. مردم میدانند که نخبگان بورژوائی فاسد، دلال صفت، سرزمین ما را بسود بنگاههای خارجی غارت میکنند. این بنگاهها برآنند که که تولیدات ارزان برای صدور به بازارهای خودشان بدست آورند، نه برای تامین نیازهای جامعه تونس. دخالت قدرتهای اروپائی و آمریکائی برای پشتیبانی از کمپانیهای فراملیتی خودشان بهر قیمتی است. ما به یک برنامه احتیاج داریم تا کشورمان را به تناسب نیازهای خلق صنعتی کنیم. این است آن چیزی که مردم می خواهند. جبهه 14 ژانویه خواهان بنای یک اقتصاد ملی در خدمت خلق است بطوریکه بخشهای حیاتی و استراتژیک آن تحت نظارت دولت باشد.
س – شما سخنگوی یک حزب کمونیست هستید. پس کجاست آن دورنمای سوسیالیستی در تونس؟
ج – یک انقلاب سوسیالیستی، امروز در دستور کار نیست. بله، بعنوان مارکسیست ما بر این باوریم که سرانجام بایستی به سوسیالیسم رسید. این یک ضرورت است، نباید فریب سرمایه داری جهانی را خورد که در دست مونوپلهای آمریکائی و... است. این تنها راهی است برای پایان دادن به استثمار انسان از انسان. اما این طرز تلقی هنوز در اینجا مورد قبول همه نیست. ما نمی توانیم خیلی تند برویم. باید تناسب قوای سیاسی را در نظر داشته باشیم. طبقه کارگر بلحاظ آگاهی و سازماندهی عقب مانده است. جنبش کمونیستی درکشور ما به رغم پیشرفت زیاد هنوز خیلی ضعیف است. سایر طبقات هنوز خیلی از طریق اردوی لیبرال، اردوی اسلامی... ابراز وجود میکنند. پس نباید به خطا رفت.
با این انقلاب، حداقل نخستین شاخصهای سوسیالیسم می توانند در سطح اقتصادی مستقر شوند. این است که ما با ملی کردن بنگاههای بزرگ بسود کارگران موافق هستیم. استقلال ما اینطور ایجاب میکند. ما ملی نمی کنیم که بورژوآزی دولتی از آن بهره مند گردد... طبقه کارگر باید این بنگاهها را بشیوه دمکراتیک اداره کند. اما این طرح برای همه بخشهای اقتصاد معتبر نیست. ما نمی خواهیم مغازه داران، پیشه وران، کارفرمایان خرد در بسیاری از گارگاهها را بوحشت اندازیم که در کشور ما زیادند. نمی خواهیم اینها را برعلیه انقلاب بشورانیم. ابتدا باید فکری بحال دهقانان کرد. روستائی در کشور ما خیلی متنوع است. سازمان یافته نیست. بلحاظ آگاهی خیلی عقب ماندگی دارد. بعضی مناطق پیشرفته ترند، آنجا که کارگران کشاورزی حضور دارند. که در مواردی به دهقانان فقیر تبدیل شده اند. اینها خودشان در خواهند یافت که اشتراکی کردن کشاورزی در روستاها گریزگاهی مثبت است. ولی مناطقی نیز وجود دارند که دهقانان از دهها سال پیش خواهان زمینی هستند که سرمایه داران بزرگ از آنها گرفته اند. اما لااقل بر روی همین زمینها کار میکنند. سخن گفتن از اشتراکی کردن، آنان را فورا بیاد غارت زمینهایشان در 60 سال گذسته می اندازد. بنظرما گذار به سوسیالیسم می تواند بصورت تدریجی و فراهم شدن زمینه های متنوع متحقق شود. فعلا باید برای تداوم وحدت عظیم خلق کوشید تا آنها با تجربه خویش به سودمند بودن و ضرورت استقرارسوسیالیسم پی ببرند. یک راه واحد وجود ندارد. اما هدف واحد وجود دارد، سوسیالیسم.
آدرس وبسایت حزب کمونیست کارگران تونس
http://www.albadil.org/
ترجمه وتکثیراز حزب کارایران(توفان)
www.toufan.org
toufan@toufan.org

۱۵ اسفند ۱۳۸۹


فرخنده باد صدمین سالگرد روزجهانی زن!
روزسه شنبه هشتم مارس برابر با هفده اسفند صدمین سالگرد روز جهانی زن است. این روز تاریخی روزهمبستگی زنان سراسر جهان در پیکار بخاطر رهائی از قیود ارتجاعی و قرون وسطائی و نیل به تساوی حقوق با مردان است. اززمانی که زنان روز همبستگی خود را بنیان نهادند صد سال میگذرد. درطول این مدت زنان با مبارزات خویش برغم افت و خیزهای فراوان توانسته اند دروضع اجتماعی خویش تغییرات بسیاری بوجود آورند. تغییرات شگرفی که در وضعیت اجتماعی زنان با انقلاب کبیر اکتبرشوروی و تاثیرات آن درزندگی سراسر زنان جهان بوجود آمد انکار ناپذیر است. احیای سرمایه داری درکشورهای سابقا سوسیالیستی و تعرض به حقوق زنان واستقرار نظام نوین برده داری، ذره ای از اهمیت واعتبار انقلابات پیروزمند سوسیالیستی ورهائی زن از قید بردگی و استثمارو درهم شکستن نظام کهن نمی کاهد.

امسال درشرایطی به استقبال صدمین سالگرد روز جهانی زن میرویم که توفان خلقهای عرب ارکان رژیمهای پوسیده وقرون وسطائی وضد زن را به لرزه درآورده و نقش گسترده زنان دراین انقلابات تحسین برانگیز است. پبروزی نهائی بر ارتجاع و امپریالیسم و استقرارتساوی کامل بین زنان و مردان و لغو تمامی مظاهر نظام کهن بدون شرکت فعال زنان عرب دراین مبارزه و کوبیدن مهر خود بر آن امکان پذیر نمی باشد.

درجهان سرمایه داری علیرغم تبلیغات فراوان اما از برابری زنان و مردان خبری نیست و زنان اولین قربانیان بحران و رکود اقتصادی هستند. اگر به موقعیت زنان در این جوامع و درزمینه های روبنائی و زیر بنائی چون بهداشت و خدمات پزشکی،آموزش و پرورش، کار و حرفه، حقوق مدنی و جایگاه اجتماعی و سیاسی نظری بیفکنیم، متوجه می شویم که برابری و مساوات میان زن و مرد نه تنها جامه عمل بخود نپوشیده است، بلکه گرایش به پسرفت نیز دارد. تعرض به حقوق زنان درجوامع پیشرفته صنعتی از ماهیت نظام سرمایه داری برمیخیزد و تنها با بر انداختن جامعه طبقاتی میتوان به این وضع پایان بخشید. آزادی زنان و تساوی کامل آنان با مردان جز با دست طبقه کارگر، جز درجامعه سوسیالیستی ودرجریان ساختمان سوسیالیسم امکان پذیر نیست. فقط درجامعه سوسیالیستی است که زنان امکان می یابند کلیه استعدادهای جسمی و روحی خودرا به کاراندازند و در پروسه تولید اجتماعی فعالانه شرکت جویند. بیهوده نیست که رهائی زنان از هرگونه قید اجتماعی و تساوی حقوق آنان درتمام شئون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یکی از اصول مرامی حزب طبقه کارگر و جزو لایتفک مبارزه این حزب است.
زنان ایران نیمی از سکنه کشورند اما نیمی محروم تر و رنجکش تر. زنان مانند مردان از کلیه بلایای اجتماعی و اقتصادی ناشی از سلطه ارتجاعی رژیم اسلامی در رنج اند. اما میان زنان و مردان عدم تساوی شدیدی بچشم میخورد. زنان دریک رشته ازحقوق سیاسی و اجتماعی و حقوقی که مردان از آن برخوردارند، محرومند. زنان ایران نه تنها در معرض نابرابری و تبعیض طبقاتی و پی آمدهای اجتماعی مترتب از آن قرار دارند، بلکه از آن نظر شایان توجه خاصی هستند که در سیستم و نظامی زندگی میکنند که بر آپارتاید جنسی استواراست. ستون ها وارکان این آپارتاید جنسی برقانون گزاری کشور ، برشرع اسلامی ، بر نظام ولایت فقیه و برفرهنگ و سنتهای بشدت واپسگرای فئودالی و مرد سالاری بنا گردیده است.

امسال درشرایطی به استقبال روزهمبستگی بین المللی زنان میرویم که زنان قهرمان ایران به پیکارشان دراشکال متنوع اجتماعی علیه رژیم پس مانده جمهوری اسلامی ادامه میدهند ودرسنگر مبارزه پیشگام هستند. هیچ اقدام جنایتکارانه و بربرمنشانه ای نتوانست مانع به خیابان آمدن زنان و فریاد آزادیخواهانه آنها در 25 بهمن امسال و یکم اسفند گردد. رژیم کثیف و ضد زن جمهوری اسلامی ازرشد و پیشرفت مبارزات زنان ایران علیه نظام ضد بشرو مردسالار اسلامی به وحشت مرگ افتاده است و چاره ای جز تشدید سرکوب زنان و فضای رعب ووحشت نمی بیند.مبارزات درخشان زنان ایران درچند سال اخیر بویژه پس از22 خرداد 88 نشان داد که زنان ایران در انقلاب آینده و سرنگونی رژیم قرون وسطائی جمهوری اسلامی نقش عظیم و تعیین کننده ای ایفا ومهر خود را بر جنبش آزادیخواهانه مردم ایران خواهند کوبید.

حزب کارایران(توفان)که درمسیر انقلاب سوسیالیستی ایران گام بر میدارد براهمیت نقش زنان درانقلاب توجه دارد و برای جلب آنها به صفوف خویش، برای بسیج آنان درسازمانهای توده ای به خاطر مبارزه علیه ارتجاع اسلامی و امپریالیسم میکوشد.
حزب ما در برنامه خویش به روشنی از حقوق زنان دفاع کرده و درمسیر استقرار تساوی حقوق زنان و مردان، لغو کلیه قوانین ارتجاعی مذهبی و غیر مذهبی، لغو هرگونه تبعیض ومحدودیت برحسب جنسیت، آزادی پوشش، آزادی ازدواج و انتخاب همسر و ازدواج غیر مذهبی، لغو کلیه قوانینی که به بهانه ناموس ارتکاب جنایت علیه زنان را توجیه میکنند، ممنوعیت فحشا بطور کلی و فحشا مذهبی بنام صیغه گری، آزادی سقط جنین و به رسمیت شناختن این حق برای زنان و.....میکوشد و پیگیرانه درجهت تحقق آن که با برافکندن رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی میسر است گام برمیدارد.

حزب ما روزهشتم مارس،صدمین سالگرد روزبین المللی زن را به زنان دلیر ایران تهنیت میگوید و یقین دارد که زنان تحت ستم ایران نقش شایسته خودرا دربرانداحتن رژیم زن ستیز اسلامی و زدودن تمامی قید و بندهای سرمایه داری و ماقبل سرمایه داری با سربلندی ایفا خواهند کرد.

فرخنده باد صدمین سالگرد روز جهانی زن!
لغو فوری حجاب اجباری!
لغو فوری تبعیض جنسیتی و تمامی قوانین ارتجاعی ضد زن!
جدایی کامل دولت از دین و آموزش!
سرنگون بادرژیم زن ستیز سرمایه داری جمهوری اسلامی!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!
حزب کارایران(توفان)
مارس 2011
www.toufan.org
toufan@toufan.org

۱۱ اسفند ۱۳۸۹


اطلاعیه
بارش خون از آسمان یا جریان خون در خیابان
پیرامون دستگیری موسوی و کروبی
می گویند زمانیکه هلاکوخان مغول بغداد را فتح کرد اعراب شایع ساختند که اگر المعتصم بالله آخرین خلیفه عباسی را که نماینده خدا بر روی زمین است به قتل برسانی از آسمان خون می بارد. هلاکوخان در تصمیم خود دچار تردید شد. خواجه نصیرالدین طوسی وزیر با کیاست هلاکوخان توصیه کرد که خلیفه را در لای نمدی بپیچند بر بام برند و آنقدر مشت و مال دهند تا له شود و بمیرد. چون مرگ تدریجی است به محض اینکه نشانه هائی از ریزش خون در آسمان پدید آید از کشتن وی دست بردارند. این حیله موثر افتاد و خلیفه مسلمین جانش را داد به آیت ﷲ خامنه ای.
حال تاریخ به صورت مسخره تکرار می شود و این بار در ایران است. سخن بر سر رهبران فتنه است. قایم با شک رهبران جمهوری اسلامی در برخورد به رهبران اصلاح طلب از همین جا سرچشمه می گیرد. آنها استخاره می کنند که بزنیم یا نزنیم و منتظرند که پاسخ مثبت باشد و از آسمان خون نبارد. ولی چه کسی تضمین می کند که از آسمان خون نبارد و مردم به خیابانها نریزند و در دیوارهای دژ حاکمیت رخنه ای پدید نیاید؟
آنها نخست به فتنه گری متهم شدند که باید قوه قضائیه آنها را دستگیر محاکمه کرده و به سزای اعمالشان برساند. سپس تقاضای اعدام آنها مطرح شد و حال آخوند جنتی در نماز جمعه خواسته است که آنها را مانند آیت ﷲ منتظری به حصر خانگی بدون تماس با کسی مجبور کنند تا بمیرند و خیال آنها راحت شود. در این نمد مالی اگر دیدند از آسمان خونی نبارید حکم اعدام را نیز برایشان صادر می کنند.
چقدر شرم آور است که مشتی اوباش که در مجلس ایران لانه کرده اند در جلوی دوربین تلویزیون به عنوان نمایندگان منتخب مردم ایران حکم اعدام صادر کنند بدون اینکه دادگاهی در کار بوده باشد و به جرم متهمان رسیدگی کرده باشد. رئیس قوه قضائیه خفقان گرفته است ولی رئیس قوه مقننه کار قضائی را پیش می برد و قطعنامه در مجلس صادر می کند. این نمایندگان با عربده های چندش آور و قیافه جلادان و دلقکهای مسخره با شلنگ تخته و جفتک زدن در صحن بهارستان در حالیکه دور تریبون جمع شده اند دستها را به هوا برده و می گویند: "مرگ بر کروبی و موسوی و خاتمی"، "موسوی کروبی اعدام باید گردد". چقدر شرم آور است که مشتی خونخوار و چاقوکش در صحن مجلس حکم اعدام صادر کنند و خود را مدافع قانون و قانونگزار جا بزنند. این کار تف سر بالا روی خود آنهاست. نشانه آن است که این اوباشان به قوانین خود ساخته خویش نیز احترام نمی گذارند و ایران برایشان وطنشان نیست ملک شخصی آنهاست. آنها برای هیچکس حقوقی قایل نیستند. چنین ننگی را در تاریخ کمتر ملتی بتوان یافت.
خبرگزاریها از دستگیری آقایان موسوی و کروبی همراه با همسرانشان و انتقال آنها به مکانی نا معلوم خبر دادند و این سناریوی آخوند جنتی و شاه خامنه ای است تا نمد مالی آغاز شود. یکی از مطلعین نزدیک به رهبران منتسب به اصلاح طلبی نام این مکان نامعلوم را زندان حشمتیه نا میده است. البته همانطور که در همه استبدادهای خودکامه مرسوم است کوچکترین تشریفات قانونی برای دستگیری مخالفین صورت نگرفته است. ولی فقیه با قلدر منشی اعلام کرده که آنها فتنه گرند و همین ادعای رهبر کافیست که بدون اثبات جرم و تنها بر اساس منویات ذات ملوکانه کسی را دستگیر کرده به زندان انداخته مورد ضرب و شتم قرار داده و سرانجام در زیر شکنجه به قتل برسانند و آنها را فتنه گر بدانند. یک فرد مستبد با تاج ولایت فقیه دارای این اختیار تام است که بر جان و مال و ناموس 73 میلیون جمعیت ایران حاکم باشد.
موسوی و کروبی خودشان از نزدیکان رهبر بودند و سالها با همین ماشین آدمخواری کار کردند و صدای مخالفین را خفه نمودند. حزب ما در اینجا قصد ندارد سوء سابقه این رهبرانی را که فعلا اصلاح طلب شده اند مورد بررسی قرار دهد. حتی اصلاح طلبی آنها نیز همراه با هزار اما و اگر است. اگر کسی از گذشته خود اظهار ندامت کند باید در عمل نشان دهد که اعمال نادرست گذشته مورد تائیدش نیست و از این ببعد حداقل بر اساس تجربه اندوزی آموخته است که دموکراسی را نمی توان به صورت ناپیگیر مطرح و مورد حمایت قرار داد. کسی که از گذشته آموخته است از حقوق دموکراتیک همه مردم حمایت می کند، هوادار تساوی حقوق زن و مرد در تمام عرصه های اجتماعی است. هوادار آزادی احزاب و سازمانهای صنفی و سیاسی است. هوادار آزادی رسانه های گروهی است. مخالف سانسور است و از آزادی همه زندانیان سیاسی دفاع می کند...
ولی رهبران باصطلاح اصلاح طلب می خواهند بر متن قانون اساسی ارتجاعی کنونی مبارزه کنند که طبیعتا جائی برای مبارزه آنها باقی نمی گذارد. این قانون اساسی همانگونه که بارها در این باره نوشته ایم دارای یک متن مکتوب و یک متن نانوشته است که در عبارات "منافع اسلام" تلخیص می شود. وظیفه تفسیر آن نیز بعهده کسی است که ولی فقیه است و قدرت سیاسی و سرکوب را مشترکا در دست دارد. چماق اقناعش بسیار درد آور است.
بهر صورت این رهبران در گذشته هرگز از حقوق بشر و نقض حقوق دموکراتیک حمایت نکردند و براحتی نمی توانند این بی اعتمادی مردم را بر طرف کرده و لکه ای را که بر دامانشان چسبیده است پاک نمایند. جریانهائی نظیر سازمان انقلاب اسلامی یک جریان آدمخوار و ارتجاعی در بدو انقلاب بود و در تمام سرکوب مخالفین دست بالا را داشت و در تحکیم این دستگاه فاشیستی پیشقدم بود.
مشکل از زمانی شروع شده که بخشی از حاکمیت در مورد این اصلاح طلبان که مصلحت نظام را در پاره ای تغییرات می بینند همان روشهائی را بکار گرفته است که در مورد سایر مخالفان اعمال می کرد. خامنه ای رهبر مستکبر با تاج پادشاهی اش یکباره از سران فتنه سخن می راند و غلامان حلقه بگوش وی نیز سر می جنبانند. در کشوریکه تا کنون مرجع رسیدگی وجود نداشته و در گذشته نیز دست مردم برای شکایت بهیچ جا نمی رسید نباید تعجب کرد که آقایان کروبی و موسوی دستشان برای شکایت از ظلمی که به آنها می شود به جائی برسد. آنها خودشان هرگز به چنین مراجعی برای تظلم خواهی اعتقادی نداشتند که امروز ثمره مثبت آنرا در زمانیکه حق خود آنها ضایع می شود ببینند. وقتی کسی حقوق دیگران را برسمیت می شناسد در حقیقت حقوق خودش را برسمیت شناخته است. آن کس که با نقض حقوق دیگران سرپا می ایستد وقتی نوبت نقض حقوقش می رسد دیگر نمی تواند روی پای خود بایستد و تازه به اهمیت حمایت از دموکراسی پی می برد.
جنبشی که در ایران بنام جنبش سبز شهرت یافته هوادارانی دارد که با اشاره و یا حتی بی اشاره رهبرانشان برای مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی به میدان می آیند و شعارهای خویش را در عمل اصلاح کرده و راس رژیم و جمهوری اسلامی را مورد هدف قرار می دهند. نمایشات اعتراضی در ماه اسفند و همزمان با آن تحولات عمیق دموکراتیک در منطقه خاور میانه به این جنبش جان تازه ای داده است و می خواهند با آموزش از جنبش خلقهای عرب به صورت بی گسست به خیابانها آمده و حضور فعال و روحیه قوی خویش را به حاکمیت نشان دهند و بگویند که تهدیدات آنها کارساز نیستند. این حضور مردم در خیابانها بی اعتنائی به دستگاههای سرکوب رژیم و بیان این واقعیت است که ترس و درد به جائی در حد خود می رسد که دیگر بالاتر از سیاهی رنگی نمی ماند. پیشنهاد برای حضور مرتب نمایشات اعتراضی در روز سه شنبه که همزمان با شب چهارشنبه سوری در ایران است بشدت رژیم جمهوری اسلامی را نگران کرده است. به گروگان گرفتن رهبران اصلاح طلب از جانبی و ایجاد یک وحدت ظاهری میان رئیس قوه قضائیه، مجریه و مقننه در کنار حمایت شهردار تهران از دستگاه سرکوب رهبری و تحت فشار قرار دادن رفسنجانی و خاتمی و همدستی مصلحتی با رفسنجانی همه برای آنست که ضربه قطعی را وارد کنند. آنها چشمشان به آسمان نیست به خیابان است که تا کجای آنرا خون می گیرد.
تمام این تدارکات و بسیج نمودنها پس از طغیان توده های عرب که در اسلامی بودن کشورشان کسی شک ندارد از این جهت صورت می گیرد تا از رشد مبارزه مردم جلوگیری کند. گروگان گیری رهبران جنبش سبز یک اقدام غیرقانونی خودسرانه و ضد بشری است که هدفش سر به نیست کردن آنها و نشان دادن به اپوزیسیون ایران است که رژیم جمهوری اسلامی نظریاتی مانند افکار این رهبران را نیز بر نمی تابد چه برسد به سایرین. سایرین باید ماستهای خویش را کیسه کنند و صدایشان در نیاید.
حزب ما حصر خانگی موسوی و کروبی و زندانی کردن آنها را که نشانه عجز و درماندگی رژیم مافیائی سرمایه داری جمهوری اسلامی است شدیدا محکوم میکند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط آنهاست. رژیمی که سراپا در فساد و خودسری و ترور و نقض قانون غرق است مشروعیت آنرا ندارد که موسوی و کروبی را محاکمه کند. حمایت از حقوق انسانی و قانونی کروبیها و موسویها حمایت از یک اصل بدیهی در بنای هر نظام دموکراتیک است. مبارزه با نظریات نادرست آنها یک مبارزه نظری است که به کمک شمشیر ذوالفقار حل نمی شود. این حرکت قلدرمنشانه، غیر قانونی و ضد بشری ولی فقیه نشانه ترس وی از مردم است. آنها احساس می کنند که توفان برچیده شدن آنها در راه است و با چسبیدن به خس و خاشاک می خواهند خودشان را نجات دهند. آنها باید بیاموزند که راه فرار ندارند و اموال دزدیشان را امپریالیستها ضبط می کنند. آنها باید در ایران بمانند و حساب پس دهند. خلق ایران مانع از آن می شود که مانند شاه فرار کنند.

سرنگون باد رژیم فاشیستی سرمایه داری جمهوری اسلامی!
زنده باد پیکار قهرمانانه مردم ایران برای آزادی و عدالت اجتماعی!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم رهائی بشریت!
حزب کارایران(توفان)
سه شنبه دهم اسفند 1389
www.toufan.org
toufan@toufan.org