۳ شهریور ۱۳۹۰

بمباران ناتوعامل اصلی فروپاشی رژیم معمرقذافی



بمباران ناتوعامل اصلی فروپاشی رژیم معمرقذافی
اینهمه هیاهوبرای چیست؟
سرانجام بعد از چندین ماه بمباران وحشیانه ناتو به کارگردانی امپریالیست آمریکا، رژیم معمر قذافی که همین تا شش ماه پیش رژیم سربراه ومتمدنی برای همکاریهای اقتصادی و سیاسی با ممالک امپریالیستی بود، فرو پاشید و دروازه های باب العزیزیه به تصرف شورشیان مخالف قذافی درآمد. بمباران هوائی ناتو درخلال این پنج ماه اخیر علاوه بر ویرانی زیر ساخت کشور، نابودی هفتاد درصد شبکه آب رسانی ، ویرانی شبکه برق و تاسیسات، مدارس و کارخانجات و.... هزاران کشته و مجروح نیز بر جای گذاشته واین امر در رسانه های بی وجدان امپریالیستی هیچ بازتابی نداشته است. تخریب زیرساخت اقتصادی لیبی که با پول نفت این ملت در چند دهه اخیر بنا شده ، هدفی آگاهانه برای بازسازی مجدد لیبی و غارت ثروت این کشور توسط انحصارات امپریالیستی ووابسته کردن کامل این کشور به امپریالیسم جهانی است. اعتراضات برحق مردم لیبی علیه رژیم دیکتاتوری قذافی که با الهام از بهار عربی، انقلاب تونس و مصر آغاز شد بخاطرفقدان رهبری انقلابی و شرایط خاص لیبی در تکاملش به آلت دست امپریالیستها تبدیل گردید وعملا سرنوشتش با منافع نیروهای استعماری وغارتگران بین المللی کره خورده است.
سرنگونی رژیم لیبی ادامه همان سیاست نظم نوین امپریالیست آمریکا درمنطقه و ادامه اشغال افغانستان و عراق درشکل دیگری است .بدین رو اینهمه هلهله "آزادی و دمکراسی" وتبلیغات بیشرمانه رسانه های امپریالیستی فقط برای فریب افکارعمومی است وبرانداختن رژیم قذافی توسط امپریالیستها ربطی به آزادی مردم ندارد.همانطور که سرنگونی رژیمهای طالبان و صدام حسین برای مردم آزادی و امنیت و عدالت اجتماعی به ارمغان نیاورد و نمی توانست به ارمغان آورد سرنگونی قذافی نیز توسط دزدان و ددان بین المللی جز ویرانی و مصیبت بیشتر به ارمغان نخواهد آورد.پیکار برای آزادی ودمکراسی بدون مبارزه علیه غارتگران بین المللی سراب است.
تجربه مبارزه مردم در لیبی نشان می دهد که فقدان یک رهبری منسجم و نیروی اپوزیسیونی که بتواند بر روی پای خود بند باشد تا بتواند در مانورهای سیاسی شرکت فعال داشته باشد چگونه می تواند وضعیتی ایجاد کند که به بن بست سیاسی بیشتر شبیه است و بجای تاثیر گذاری مستقلانه و آگاهانه بر روند تحولات، وضعیتی ایجاد می شود که جنبش به دنبال تحولات کشیده شده از چاله به چاه می افتد . جنبشی که مصالح عالیه میهن خویش را درک نکند و به آلت دست مقاصد امپریالیستها تغییر ماهیت دهد طبیعتا در وضعیتی نخواهد بود که در صورت تغییر نظام لیبی بتواند در سراسر کشور اعتماد عمومی را بخود جلب کند و مورد احترام عمومی باشد. این جنبش خود به ایجاد یک جنگ داخلی دراز مدت دامن می زند. دست التماس به سمت نیروهای جنایتکار و متجاوز ناتو دراز کردن و از آنها طلب یاری نمودن تیر خلاص به جنبش مردم لیبی است.
کمونیستها نمی توانند کورکورانه از هر جنبشی تنها به علت شرکت وسیع توده ها در آن حمایت کنند. این جنبشها باید در مسیر پیشرفت خود در خدمت منافع راهبردی انقلاب جهانی یعنی در خدمت استقرار نیروهائی باشند که دموکراسی را با مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی پیوند می زنند و بشریت را در عرصه مبارزه اجتماعی گامی به جلو سوق می دهند. این جنبشها باید در خدمت مبارزه جهانی ضد امپریالیستی و برای شکستن جبهه سیاه ضد انقلاب جهانی بوده و سنگر آنها را تضعیف نماید. وگرنه در ایران، نیروهای اپوزیسیون مترقی باید از حرکت سلطنت طلبها و سازمانها و محافل رنگارنگ سیاسی که خواهان براندازی رژیم جمهوری اسلامی هستند تا امپریالیستها و صهوینیستها کشور ما را غارت کنند به حمایت برخیزند و یا اینکه از اوباما و سارکوزی و... دعوت کنند که به ایران حمله کرده و کشور ما را از دست آخوندها نجات داده و حقوق بشر را در ایران متحقق سازند.
نیروهای مترقی باید با تجاوز ممالک امپریالیستی به لیبی و دخالت در امور داخلی لیبی به بهانه حمایت از مردم غیر نظامی مخالفت کنند. ماهیت و اهداف تجاوز امپریالیستی به لیبی همان چیزی است که در افغانستان و عراق رخ داده و همچنان ادامه دارد. بدا به حال جریانات سیاسی که به بهانه دفاع از مردم لیبی به هورا کش ممالک امپریالیستی تبدیل شدند و شرم ندارند که ازاین توطئه ضد بشری و استعماری جویده جویده حمایت نمایند.
فروپاشی رژیم معمر قذافی سرنوشت همه رژیمهای دیکتاتوریست که به مردم خود پشت کرده ، با اعمال سرکوب خشن و نقض آزادیهای دمکراتیک و تبدیل کشور به ملک شخصی خود...زمینه دخالت و توطئه امپریالیستها در کشور را فراهم می آورند. فقط با اتکا به مردم بوِیژه کارگران وزحمتکشان و پیوند مبارزه برای دمکراسی و آزادیهای دمکراتیک و عدالت اجتماعی با پیکار علیه امپریالیسم و صهیونیسم است که می توان سره ازناسره را ازهم تمیز داد، ازحمایت نیروهای مترقی جهان برخوردار گردید و سرانجام به پیروزی رسید. راه دیگری جز این راه متصورنیست.
دست امپریالیستها از لیبی کوتاه باد!
حزب کارایران(توفان)
24 اوت 2011
www.toufan.org

۲۵ مرداد ۱۳۹۰

طرح تفکیک جنسیتی، مسئله حجاب و تشدید فشار بر زنان



طرح تفکیک جنسیتی، مسئله حجاب و تشدید فشار بر زنان
هر ساله با فرارسیدن فصل تابستان خون جمهوری اسلامی بجوش می آید. حجاب زنان به یکی از مهمترین مسائل اجتماعی ومشغله فکری خلفای اسلامی تبدیل میشود. مردم ایران باچهره ها و منش و رفتار کثیف این مدافعان "عفت" عمومی آشنایی دارند. هرکس یکبار با آنهاروبروشده و صحبت کرده باشد از لحن و شیوه بیان آنها پی به خاستگاه اجتماعی آنها برده اینرا می فهمد که آنها چیزی جز جمع اخلاف قداره بندانی نظیر" حسین رمضان یخی " و شعبان بی مخ ا" و" طیب خان" و انگلهای دیگری از این دست ، نیستتند.

روزگاری آنها به اتفاق نوچه ها و امثال شمس قنات ابادی ها برای کاشانی و اسلامش سینه خالکوبی شده خودرا چاک می دادند و امروز اینها که خود سوابق طولانی در ترویج فحشا و تغذیه ازچنین لجنزاری را دارند برای احمدی نژاد و اسلامش و نظام " ناموس پرست" جمهوری اسلامی یقه درانده دست به ضرب و شتم زنان و جوانان میزنند. لمپن حزب الله که اینروزها در هیبت نیروی انتظامی ظاهر گشته و به ترکتازی مشغول است ، پوسیده ترین و عقب مانده ترین گروه اجتماعی در جامعه سرمایه داری و محصول تعفن و گندیدن تدریجی تحتانی ترین لایه های اجتماعی یعنی خرده بورژوا های ورشکست شده و کارگران از تولید جدا مانده و دهقانان مهاجر و به ولگردی کشیده شده است. کسانی که هیچ نقش ثابت اجتماعی در تولید و توزیع نداشته محل گذران زندگیشان غیر مشخص و مشکوک است و بسیاری از این جماعت به استخدام دولت لمپن جمهوری اسلامی در آمده اند. این تیپ فاقد شخصیت اجتماعی، مستعد ترین گروه برای جمع شدن حول کیسه پول نفت، کثیف ترین و مرتجع ترین و فاشیست ترین جناح بورژوازی است. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی براحتی می تواند آنها را بخرد و به خدمت گیرد. زیرا هرجا که دولت احساس خطرکند او آمادگی کامل برای دست زدن به هرجنایتی را دارد. زمانی بدست سرلشکر زاهدی و اشرف پهلوی و با وسوسه دلارهای آمریکائی عامل " قیام ملی" برعلیه مصدق و جنبش ملی و دموکراتیک مردم ایران میشود و زمانی دیگر بدست کسانی نظیر بهشتی، رفسنجانی و امروز احمدی نژاد به انتقامکشی از مردم می پردازند. دزد ها، جیب برها، قاچاقچیان، قوادان، باج خواران( نظیر ماشاالله قصاب)، دوره گردان و.... به این تیپ اجتماعی تعلق دارند. انقلابی که طبیعتا می بایست به عمر چنین مشاغل و تیپ هایی خاتمه دهد با فروغلطیدنش به زیر رهبری بورژوازی تجاری بهترین زمینه ها را برای رشد آنها فراهم ساخت. بحران عمیق اقتصادی، ناامنی سیاسی و فرهنگی نتنها پس از32 سال فروکش نکرد بلکه بر اثر سیاستها و عملکردهای ناگزیر نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی، زمینه تقویت " لمپنیسم" را فراهم نمود.

طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهها و تشدید فشار برزنان درقالب رعایت بیشتر حجاب اسلامی و تعرض به زنان در برخی از مناطق تهران گوشه ای از عملکرد ضد بشری جمهوری اسلامی علیه مردم ایران بویژه زنان است که نفرت و انزجارهمگان را بر انگیخته است. رژیم لمپن اسلامی که نا امن ترین واسفناکترین ترین شرایط اقتصادی و سیاسی را برای عموم مردم زحتمکش آفریده وهشتاد درصد را به زیر خط فقر رانده است، نمی تواند مدعی "امنیت اجتماعی" باشد. فحشا، اعتیاد و همه مفاسد دیگر اجتماعی یک ریشه دارند و این روشن است که ریشه این پدیده ها بی حجابی و یا" بد حجابی" نیست. ریشه مشترک فحشا، دزدی و جنایت و کلاهبرداری درسیستم بحران زده سرمایه داری جمهوری اسلامی است که با شیوه مافیایی و غارت و چپاول نفت کشور فقر عظیمی در جامعه ایجاد کرده بطوریکه از کشور" عفیف اسلامی" صدها دختر زیر پانزده سال به ممالک شیخ نشین صادر میگردد و فحشا در چنین ابعاد گسترده ای در صد سال اخیر در ایران بی سابقه بوده است. از سویی مگر تعدد زوجات و صیغه موقت مشروعیت بخشیدن به فحشا نیست؟ حقیقت این است که برای روحانیت حاکم و آیت الله ها با شیوه تفکر اسلامی زن چیزی جز پاسخگوی نیازهای جنسی مردان و تولید کننده صرف فرزندان و برده خانگی نیست. مبارزه با فحشا در حرف اما مشروعیت دادن به فحشا در قالب صیغه موقت چیزی جز انحصار دلالی معاملات پر رونق و پر درآمد دردست ملایان نیست. ملاهای های ما حاضرند هر امر " حرامی" را با یک ورد حلال کنند. اما این نه نشانه محبت آنان به " مومنینی" هرزه بلکه نشانه حرص وولع سیری ناپذیر آنها درکسب پول بیشتر حتا از طریق انحصار قوادی است. رژیم جمهوری اسلامی با گسترش اختناق و تعرض فاشیستی به زنان قادر نخواهد گشت جلوی موج اعتراضات مردم را بگیرد . اقدامات اخیر درمورد تفکیک جنسیتی دردانشگاهها، ممانعت از ورود زنان به قهوه خانه ها و ضرب وشتم علیه زنان کم حجاب بازتاب تشدید تضادهای درونی رژیم در آستانه انتخابات کذائی مجلس از یک سو واز طرفی ترس ووحشت اواززنان و عموم مردم تحت ستم ایران از سوی دیگر است. علی مطهری ازنمایندگان اصولگرای مجلس، با انتشار نامه سرگشاده ای، با تاکید بر« همسوئی تفکیک جنسیتی با اسلام ونظرات مراجع تقلید»، سطحی و غیرعالمانه» خوانده شدن این طرح از سوس احمدی نژاد را دلیل» دیگری بر لیبرال بودن» و یا انحرافی بودن وی درحوزه فرهنگ دانست و شدیدا به جناح احمدی نژاد-مشایی حمله کرد. اینکه چنین طرحی چگونه در دانشگاهها پیاده شود و درعمل اجرا گردد بحث دیگری است و تا کنون چنین سیاستی دراثر مقاومت دانشجویان بوِیژه زنان قهرمان ایران با شکست روبرو شده است. لیکن با بر آمد واوج گیری تضادهای درونی رژیم و دسته بندیهای رنگارنگ آن بر سر غارت و چپاول پول نفت و سهم خواهی بیشتردر اعمال قدرت و استقرار سلطه سیاستهای جناحی خویش، این زنان بودند و هستند که همواره بیش از دیگر اقشار اجتماعی مورد آماج گراز های اسلامی قرارداشته اند. زنان بعنوان"ضعیف ترین حلقه "تعرض از سوی جانیان حاکم به مردم شریف ایران بوده اند. ازاین رو سوای اختلافات جزئی بین جناحهای رژیم در موردطرح جنسیتی و مسئله زنان، اماهمگی این آقایان و خانمهای حزب الله در دشمنی با دانشگاه ، با زنان آزاده و آزادی و علم وخرد، متحد عمل میکنند و اختلاف اساسی میان آنها نیست.اگر احمدی نژاد از طرح تفکیک جنسیتی دردانشگاهها مخالفت میکند نه نشان از تفکر مترقی وی در مورد زنان و دفاع از تساوی حقوق زن و مرد است بلکه این جنجال اجتماعی را باید درکادر نزاع جناحها در آستانه انتخابات مجلس و کسب کرسیهای پارلمانی مورد بررسی قرارداد. جملگی این دارودسته ها دشمنان سوگند خورده آزادی و علم و خردند باید گورشان را گم کنند.

رژیم جمهوری اسلامی درانفراد کامل بسر می برد واز داخل و خارج خود را در محاصره می بیند. سرکوب وحشیانه کارگران، دانشجویان، زنان، جوانان و همه محرومان جامعه ناشی از ضعف و ترس رژیم است..لیکن گره رژیم با سرکوب زنان گشوده نخواهد شد. بحران رژیم با سرکوب و توهین و تحقیر جوانان حل نخواهد شد. سرکوب زنان و جوانان شعله خشم و نفرت علیه خلفای حاکم را هنوزعمیقتر خواهد کرد. انقلابات و قیامهای معاصر ایران نشان داده اند که زنان نقش شایسته ای در نبرد علیه ارتجاع و امپریالیسم داشته اندو اینبار نیز زنان ایران سهم بزرگی درسرنگونی رژیم زن ستیز اسلامی و استقرار ازادی بعهده خواهند گرفت. حزب ما طرح تفکیک جنسیتی دردانشگاهها و تشدید سرکوب زنان " بد حجاب" را شدیدا محکوم میکند و این اقدامات جنون آمیز و بربرمنشانه را نشان از ضعف ودرماندگی کاربدستان جمهوری اسلامی می بیند که تنها راه بقای منحوس خویش را تشدید سرکوب و ارعاب مردم می بیند. جمهوری اسلامی درمقابل جنبش متحد کارگران و زنان و عموم زحمتکشان درهم خواهد شکست و جز این نیز نخواهد بود.

نقل از توفان الکترونیک شماره 61 مرداد ماه 1390 نشریه الکترونیکی حزب کارایران
www.toufan.org

۲۰ مرداد ۱۳۹۰

پلنوم دوم کمیته مرکزی حزب کار ایران(توفان) بعد از کنگره چهارم حزب



پلنوم دوم کمیته مرکزی حزب کار ایران(توفان) بعد از کنگره چهارم حزب
سیر تحولات جهان بسیار شتابان است. سرعت این تحولات چه در داخل ایران و چه در عرصه بین المللی، حزب ما را بر آن می دارد که به سرعت واکنش نشان دهد و برای رهنمائی رفقای حزبی و توده های مردم رهنمودهای خویش را به موقع منتشر کند. برای این کار لازم است که رفقای رهبری بطور پیگیر مسایل ایران و جهان را تعقیب کرده و سایر رفقا را با تحلیلهای خویش و در عین حال با مشکلاتی که در پیش پای حزب بروز می کند، درگیر کنند و آنها را در جریان بگذارند. حزب باید همواره به آخرین سلاح تحلیل و برداشت ما از مسایل در جریان یک بحث رفیقانه و مسئولانه کمونیستی مجهز شود.
در این مدت کوتاه از کنگره تا به امروز وقایع سوریه و تجاوز امپریالیستی ناتو به لیبی پیش آمد. نقش عربستان سعودی در منطقه در حمایت از ضد انقلاب ارتجاعی بشدت برملا شد و نقش امپریالیستهای "دموکرات" که ظاهرا در کشورشان دموکراسی "نهادینه" شده است در فروش تسلیحات میلیارد دلاری تجاوزکارانه به عربستان سعودی روشن شد. حتی اسرائیل هم با فروش تسلیحات نظامی به عربستان سعودی به عنوان یک مرکز ارتجاع منطقه ای که در همه ممالک منطقه از جمله بحرین و سوریه و لبنان ومصر و تونس و... دخالت می کند، دستش رو شده است. تحریکات آنها علیه ایران است و می خواهند با فشار نفوذ خویش را در ایران گسترش داده و سلطه امپریالیسم را در منطقه بلامنازع کنند.
حزب به این نتیجه رسید که تجاوز به لیبی بخاطر مقاومتی که مردم کرده اند به بن بست رسیده است. این مقاومت در هر دو سوی لیبی انجام می شود. بسیاری از مخالفین دولت مستبد لیبی که به جبهه مقاومت و دموکراسی پیوسته بودند، با شروع تجاوز امپریالیستی و برملا شدن نقش تجاوزکارانه و غارتگرانه آنها، به اعتراض پرداختند و مورد تعقیب قرار گرفتند. امپریالیستها تلاش کردند عناصر مخالف تجاوز امپریالیستی در جبهه مردم را خفه کنند و با جار و جنحال و دروغ و هوچیگیری عوامل خود را در بن قاضی تقویت نمایند و ثروت مردم لیبی را به غارت ببرند. این اقدامات از چشم بسیاری پنهان نماند و جبهه مبارزه دموکراتیک را با دخالت امپریالیستی منفرد گردانید. هم اکنون تجاوز امپریالیستی در لیبی به بن بست کشیده است و حتی با بی شرمی و وقاحت بی نظیر اعلام می کنند که اگر قذافی تسلیم شود دیگر اعلام جرم دادگاه کیفری جهانی در داخل خاک لیبی اعتباری ندارد. همین نمونه سخنان ارتجاعی، حاکی از آن است که احکام این دادگاه تا به چه درجه معتبر و ابزار اعمال زور امپریالیستی است. حکم دادگاهی که اعتبار آن وابسته به خُلق و خوی آقای سرکوزی باشد یا نباشد خودش چقدر معتبر است؟ در یوگسلاوی با در دست داشتن چنین احکام قلابی حتی در امور داخلی یوگسلاوی سابق دخالت کرده و خواهان دستگیری این و یا آن فرد می شوند، ولی در مورد لیبی برای وا داشتن قذافی به تسلیم و شکستن روحیه مقاومت حاضرند این احکام را به سطل خاکروبه بریزند. حزب ما بر آن است که امپریالیستها در تجاوز به لیبی به بن بست رسیده اند. موج اعتراض جهانی علیه عوامفریبی آنها که در پی کشتار مردم عادی و غارت نفت لیبی و حتی تجزیه آن هستند، بلند شده است. ممالک آفریقائی به مخالفت برخاسته اند. مردم ممالک عربی به اعتراض برخاسته اند. دول عربی در تصمیمات سابق خویش متزلزل شده اند. چین و روسیه با ادامه تجاوز و تفسیرهای خودسرانه قطعنامه های ارتجاعی شورای امنیت مخالفند. در میان امپریالیستهای اروپائی و آمریکا بر سر آینده لیبی توافق نیست، حتی ایران نیز که تا دیروز به خون خواهی دائی صادق طباطبائی که در لیبی سر به نیست شده بود بر ضد قذافی شعار می داد، بیکباره لحن خود را تغییر داده و فهمیده است که این از آن شترهائی است که ممکن است در خانه آنها نیز بخوابد.
اقدام تروریستی یک نژاد پرست و اسلام ستیز نروژی که محصول سالها تبلیغات دعوای دو قطب "اسلام سیاسی و میلیتاریسم آمریکاست" ثمره خویش را ببار آورد و نشان داد که با تبلیغات صهیونیستی تا به چه حد می شود در فقدان سازمانهای قدرتمند طبقات مورد ستم، به شستشوی مغزی پرداخت. ارتجاع جهانی تلاش می کند این فرزند حلال زاده خویش را دیوانه جلوه دهد که گویا سرخود با داشتن افکار مالیخولیائی باین جنایت دست زده است. حال آنکه دست جنایتکارانه اسلام ستیزی صهیونیستی در این تبلیغات و در تبلیغات بمباران مردم نوار غزه و لبنان بدست اسرائیلیها نمایان است. حزب کار ایران (توفان) به بررسی این اوضاع پرداخت و موضعگیریهای سیاسی کمیته مرکزی حزب کار را مورد تائید قرار داد.
در این پلنوم گزارشی از شرکت هیات نمایندگی حزب کار ایران(توفان) در کنگره حزب برادرمان یعنی کنگره حزب کمونیست کارگران تونس داده شد. حزب برای رفقای حاضر در کنگره، به زبانهای مختلف پیام ارسال کرد و در کنگره شرکت نمود و در همین کنگره با رفقای یونان و فلسطین در مورد مشکلات آنها و وضعیت ایران و جنبش مارکسیستی لنینیستی به بحث پرداخت. از گفتگو با رفقا ی فلسطینی نمایان شد که مواضع حزب ما مواضعی انقلابی و دوراندیشانه است و مورد تائید همه نیروهای مترقی در منطقه می باشد. نیروهای انقلابی بخوبی به ماهیت تئوریهای ارتجاعی صهیونیستی که مبارزه انقلابی خلقها را با تئوریهای ارتجاعی "دعوای دو قطب" تخطئه می کنند، واقفند و باین جهت نظریات حزب ما در نزد آنها به عنوان رفقای ایرانی از ارزش فراوانی برخوردار است.
در پلنوم در مورد مسئله ملی و تلاشهای ناسیونال شونیستهای قومی و نقش ارتجاعی آنها بحث شد. این ناسیونال شونیستها در خدمت نظریات امپریالیستها و صهیونیستها گام زده در خدمت تجزیه ایران به نفرت ملی دامن می زنند. مبارزه با این جریانهای ناسیونال شونیستی که در پی یوگسلاویزه کردن ایران هستند از وظایف مبرم حزب ماست. حزب ما ولی به مصوبه خویش در مورد راه حل مسئله ملی در ایران، مصوب کنگره اول خود وفادار است و آنرا تبلیغ کرده و بازگو می کند و معتقد است که ستم ملی در ایران بطور عمده در مسئله زبان ملی تبلور می یابد و حق طبیعی و انسانی و دموکراتیک حکم می کند که هر ملتی با زبان مادری خویش تحصیل کند و این تناقضی با آموزش زبان مشترک ملتهای ایران که زبان فارسی باشد، ندارد. حزب ما هوادار وحدت طبقه کارگر همه ملتهای ایران در حزب واحد طبقه کارگر ایران است و در عین حمایت از خواستهای برحق خلقهای ایران و مبارزه برای رفع ستم حمایت می کند. حزب ما مبلغ وحدت خلقهای ایران و طبقه کارگر ایران است. حزب ما اساسا حل مسئله ملی را در دوران امپریالیسم، بخشی از مبارزه عمومی ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی به حساب آورده و با کسانیکه در زیر لوای "پرچم ملی" دست دراز شده امپریالیسم و صهیونیسم و یا همسایگان تجاوزکار دیوار به دیوار ایران هستند، مبارزه می کند. پلنوم در عین حال تائید کرد که ستم ملی در ایران ستم یک قوم معین بر قوم دیگر نیست و از نظر تاریخ ایران هم چنین نبوده است، بلکه این ستم طبقه حاکمه است که بر همه ملتهای ایران اعمال می شود. کسی را به اتهام فارس، ترک، کرد، بلوچ، عرب و... تحت تعقیب قرار نداده و نمی دهند، ولی هر کس را به علت مخالفت با نظام حاکم در ایران صرفنظر از ملیت و زبان وی مورد تعقیب و آزاد و اذیت قرا رمی دهند. این وضعیت هم در زمان شاه وجود داشت و هم در دوران جمهوری اسلامی. هیات حاکمه و طبقه حاکمه در ایران متشکل از ملت معینی نیست، بلکه مرکب از مرتجعین همه ملل است که در این ستمگری طبقاتی نسبت به همه ملتها و ستمکشان ملتهای دیگر بیک نسبت شرکت دارند و باین جهت برای رفع ستم ملی در درجه اول سرنگونی این رژیم سرمایه داری در دستور کار قرار می گیرد و نه همدستی با بخشی از طبقه حاکمه بخاطر کسب حقوقی موهومی. باین جهت مبارزه ملی در ایران باید با مبارزه بر ضد امپریالیسم و صهیونیسم که خواهان تجزیه ایران هستند عجین شود تا صف ناسیونال شونیستها از نیروهای مترقی و انقلابی ملل تحت ستم جدا شود. حزب ما در این عرصه سخنان روشنی دارد که در این پلنوم بر آن تائید شد و قرار شد در این عرصه به اقدامات مشخصی دست زده شود.
حزب در پلنوم در مورد نقش شبکه های اجتماعی به بحث پرداخت و نقش آنها را در طغیان مردم به صورت مثبت و منفی با دیدی انتقادی مورد بررسی قرار داد. از نظر حزب ما این مبارزات نظری و یا ساختن افکار عمومی و هدایت معنوی این شبکه ها یک اقدام طبقاتی است و شرکت در این مبارزه شرکت در یکی از عرصه های مبارزه طبقاتی است. حزب ما پس از تبادل نظر با رفقا و بیان نقطه نظرات حزب و تجاربی که دراین عرصه در ایران و جهان کسب شده است به اتخاذ نتایج معینی رسید.
حزب در پلنوم به وضعیت دعوای حاکمیت برخورد کرد و آنرا از جوانب مختلف مورد ارزیابی قرار داد. حزب ما بر این نظر است که ما انتخابات آینده در ایران را تحریم می کنیم. این انتخابات تحت هر نام و با شرکت هر کس و بر اساس هر سناریوئی که انجام شوند ماهیتا تقلبی خواهند بود. شرکت در انتخابات تقلبی فقط برای رژیم می تواند مشروعیت و اعتبار کسب کند.
فقط انتخاباتی آزاد است که در آن جامعه، احزاب آزاد باشند، زندانیان سیاسی وجود نداشته باشد، فعالیت اتحادیه های کارگری و سازمانهای حرفه ای آزاد باشند. مطبوعات آزاد باشد و کسی مورد تعقیب حاکمیت قرار نگیرد. وقتی نمایندگان مجلس مصونیت پارلمانی ندارند، این نمایندگان قدرت آزاد تصمیگیری نخواهند داشت. در مملکتی که با یک حکم حکومتی تمام تصمیمات نمایندگان مردم بی اعتبار شوند در این کشور انتخابات آزادی نمی تواند صورت گیرد. پس بهتر است این انتخابات تحریم شود و این تحریم گسترش یابد تا حاکمیت تنها بین خودش بماند و نتواند از اعتبار شرکت مردم برای خودش رنگ و لعابی تهیه کند و بخود مشروعیتی ببخشد.
حزب به بررسی وضعیت مالی خودش پرداخت که مانند همیشه غم انگیز بود. حزب ما حزبی است که با تکیه به نیروی خود پابرجاست و این را، اصل حیات سیاسی خویش قرار داده است. سازمان مارکسیستی – لنینیستی توفان و ادامه اش حزب کار ایران(توفان) تا کنون از هیچ کشوری کمک مالی دریافت نکرده اند و همواره آن نیروهای سیاسی را که دست دراز شده اجانب بودند و با دریافت کمک مالی سیاستهای آنها را تبلیغ می کردند افشاء نموده اند. حزب ما متکی بر اعضاء و هواداران خودش است و تنها با تکیه بر این امکاناتی که دارد فعالیت خویش را گسترش می دهد. آتش بس به صهیونیسم و امپریالیسم دادن برای دریافت کمک مالی از آنها و سپس این خیانت ایدوئولوژیک را تئوریزه کردن تا حقوق بازنشستگی اعضاء تهیه شود کار حزب کمونیست کارگری ایران است و نه حزب کار ایرن(توفان).
حزب کار ایران (توفان) پس از بررسی بسیاری جهات فعالیت خود چه از نظر گسترش تشکیلات در خارج از کشور و جلب هواداران حزب و پیدا کردن اشکال معین و مشترک فعالیت، به کار در ایران نیز پرداخت و در این عرصه ها رهنمودهائی ارائه کرد. پلنوم با موفقیت و احساس رضایت از فعالیتهای انجام شده به کار خود پایان داد.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 137 مرداد ماه 1390 آگوست 2011، ارگان مرکزی حزب کارایران
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت. http://www.toufan.org/نشانی پست الکترونیکی(ایمیل). toufan@toufan.org

دروغگوئی در ذات انسان نیست محصول جامعه طبقاتی است

دروغگوئی در ذات انسان نیست محصول جامعه طبقاتی است

اخیرا مقاله ای به قلم خانم طاهره شیخ الا سلام تحت عنوان" دروغگوئی ما ایرانیان و علل آن" در چند نشریه اینترنتی وسایت خبری منتشر شد که اشاره به چند نکته ازاین نوشته خالی از فایده نخواهد بود। خانم شیخ الا سلام مقاله را چنین آغاز میکند: کورش کبیر هزاران سال پیش از خداوند خواست که ایران زمین را از دو مصیبت بزرگ ایمن بدارد، یکی از آن دو مصیبت خشکسالی بود ودیگری دروغ. از دیر باز خودیها و آنانکه سفری کوتاه یا بلند مدت به کشور ما کرده اند چه جهانگردان و چه سیاستمداران و نویسندگان، درمراجعت به کشور خویش دست به نوشتن در مورد ما ایرانیان زدند و تقریبا قریب به اتفاق آنها از دروغگوئی و دو روئی بعنوان یکی از شاخص ترین ویژگیهای ما نام بردند. اما متاسفانه همانگونه که اشاره شد هیچیک به چرایی این خصایص نیاندیشیدند و از آن حرفی به میان نیاوردند."

تحلیل گر ما ، خانم شیخ الا سلام از همان آغاز با پیشداوری به میدان آمده و پدیده دروغ دربین ایرانیان را نه امری اجتماعی اقتصادی و ناشی از شیوه مناسبات مسلط تولیدی بلکه مصیبتی طبیعی همچون خوشکسالی که هزاران سال پیش نیز توسط کورش کبیر گوشزد گردید مورد کنکاش قراداد و به نتایجی رسید که به هیچ وجه پاسخگوی دلایل اصلی بروز این ناهنجاری اجتماعی نمی باشد. دروغ و دروغگوئی در ذات بشر نیست، درشیوه تولیدی حاکم بر کشور است که بنابر مقتضیات مادی ، ذهنیت و روبنای فرهنگی و خلق وخوی روانی و اجتماعی متناسب با آن را تولید و باز تولید میکند. کودکی که در کره زمین زاده میشود دروغگو نیست، دورو نیست، کاسبکار نیست، کارچاق کن و چخان نیست، سود جو وخود پرست نیست، نیازی به چاپلوسی و تملق ندارد، نه از جن می ترسد و نه از عزائیل...، انسانی پاک وسالم است. اما همین کودک وقتی پا به عرصه اجتماع میگذارد ذهنیتش بتدریج شکل میگیرد ومنطبق با مناسبات حاکم اقتصادی اجتماعی به تولید آنچه که جامعه از وی می طلبد، عرضه میکند .اگر دروغ راه گشای نیاز مادی یک فرد فاقد مالکیت باشد آن را بعنوان ابزار رسیدن به هدف مادی، پیشه کار خود میکند و بتدریج به عنوان امری طبیعی در زندگی اش بکار میگیرد. کارل مارکس در اثر ارزشمند خود ایدئولوژی آلمانی درمورد عقاید انسانها چنین می گوید:
" طبقه ای که نیروی مادی حاکم درجامعه است، درعین حال نیروی فکری حاکم نیز هست. طبقه ای که وسایل تولید مادی را دراختیاردارد، وسائل تولید ذهنی را نیز کنترل می کند، به طوری که عقاید آن کسانیکه فاقد وسایل تولید ذهنی هستند، درمجموع، تابع آن است. عفاید حاکم چیزی بیش از بیان آرمانی مناسبات مسلط مادی، مناسبات مسلط مادی ای که به عنوان عقاید نتیجه گرفته می شوند ودرنتیجه بیان آرمانی مناسباتی که یک طبقه را طبقه حاکم می سازد و در نتیجه، عقاید و پندارهای لازم برای استیلای آن را نیز به وجود می آورد، نیست.. افرادی که طبقه حاکمه را تشکیل میدهند، علاوه بر چیزهای دیگر، آگاهی نیز دارند و بنابراین می اندیشند.ازاین رو مادامی که به عنوان یک طبقه حکومت میکنند و گستره و حدود و ثغور یک دوره تاریخی را تعیین می کنند، این کار را درطیف کامل آن انجام می دهند.ازاین رو علاوه بر چیزهای دیگر، به عنوان اندیشمند و تولید کنندگان عقاید نیز حکومت میکنند و به تنظیم تولید و توزیع عقاید عصر خود می پردازند. ازاین رو عقاید آنها، عقاید حاکم دوره است"

حال باید با همین ابزار علمی یعنی پرداختن به شیوه مسلط مادی درایران و درهر کشوری به علل پدیده دروغ و دروغگوئی پاسخ داد و راه حل منطقی ارائه نمود. درغیر اینصورت با برجسته کردن معلول اجتماعی از کنار علل واقعی پدیده دروعگوئی و ریاکاری و همه کجرفتاریهای اجتماعی میگذریم و حکم به محکومیت ملتی میدهیم که صدها سال قربانی مناسبات پوسیده قرون وسطائی و استبدادی ومالکیت خصوصی بر ابزار تولید بوده و برای رهائی از این جهنم غیر قابل تحمل دست به چنیدین قیام و انقلاب عظیم زده و بهای سنگینی پرداخته است.

"دروغگوئی ما ایرانیان" که این روزها بسیار ازآن سخن میرود ادامه همان اوضاع و احوالی است که در دوران رژیم پهلوی وجود داشته و قرار بود انقلاب بهمن 57 این ناهنجاری و همه ناهنجاریهای اجتماعی را بروبد و جامعه ای بنا نهد که عاری از دروغ و ریا باشد। با همین امید واری بود که که دراوان انقلاب مردم نه تنها از مالشان گذشتند بلکه حتا از جانشان مایه گذاشستند وبا اتحاد و همبستگی و یگانگی رژیم سرسپرده پهلوی را را به زیر کشیدند। حال باید دید مردمی که روزگاری درب منزلشان را بسوی زخمی شدگان و فراریان می گشودند و هرچه درتوان داشتند برای پیشرفت انقلاب و سعادت و خوشبختی همگان بکار میگرفتند اکنون درچه اوضاع و احوالی هستند। قرار این بود پس از بر افتادن خاندان دروغ و ریا پهلوی ، مظهر فساد و دزدی و دوروئی وچاکرمنشی...، نظامی مستقر گردد که شایسته و برازنده ملت ایران و شایسته انسان باشد. لیکن چنین نشد و خلفای حاکم با خیانت به ارمان انقلاب مردم ایران نه تنها گامی درجهت تحقق حقوق مادی فرهنگی مردم بر نداشته اند بلکه با وخیم تر کردن وضعیت معیشتی مردم و رواج دروغ و ریاکاری ، چاپلوسی و رشوه خواری و تملق و گداصفتی و دوروئی و فریبکاری چنان شرایطی آفریدند که که حتا نزدیکترین کسان، برادر و خواهر و اطرافیان به یکدیگر اعتمادی ندارند و بر سرکوچکترین مسائل مادی و پر کردن جیب خود علیه هم قمه میکشند و مرگ و نابودی یکدیگر را فریاد میزنند.این مصیبت یک مصیبت فطری و ذاتی نیست و آز آسمان نازل نشده است.مردم سلب مالکیت شده و مزد بگیرو فاقد قدرت مادی در زیر خروارها مصیبت اقتصادی دست و پا میزنند و برای گذران زندگی چاره ای جز دروغ که ناشی از ترس و فلاکت اجتماعی است ندارند. می گویند ماهی از سر می گندد. وقتی رهبر انقلاب " امام خمینی" بعد از مدتی کوتاه با بیان اینکه "در پاریس مصلحت ایجاب میکرد تا دروغ بگوید " حال از پیروانش که امروز و هر روزشان دروغ است چه انتظاری.وقتی همه سران ریز ودرشت رژیم جمهوری اسلامی مثل آب خوردن دروغ می گویند چه انتظاری از مردم معمولی. ذهنیت کنونی جامعه ایران ناشی از تولید مسلط مادی، یعنی نظام سرمایه دار جمهوری اسلامی با تمام روبنای پوسیده فرهنگی و دوران قرون وسطائی اش است . شعار خدا، شاه، میهن پهلوی که بعنوان سمبل دوران تمدن تبلیغ میشد بعد از انقلاب به شعار خدا ، امام، میهن اسلامی که چیزی جز گاو صندوق ولی فقیه نیست تبدیل شده است. باید دید که این چه دروازه تمدنی بود که از دلش همان استبداد گذشته پهلوی به شکل دیگری به بیرون پرتاب شد. آیا این امر تصادفی بود که عده ای با استفاده از سیستم دروغ و ریا رژیم شاهنشاهی که هرروز از "دروازه تمدن" سخن میگفت " تصویرامام "را در کره ماه به خورد مردم میداد تا سلطه اش را در ایران مستقر کند.خیر چنین اتفاقی تصادفی نبود محصول ذهنیتی بود که از دوران گذشته وجود داشته و دروغ بعنوان یک اصل برای توجیه سلطه حاکمیت مدام بخورد مردم داده میشد.شاه مظهر راستی و تمدن بزرگ تبلیغ میشد. آیا دروغی بزرگتر ازاین شما شنیده اید؟رژیمی که مظهر فساد و دروغ و دزدی است، محصول استعمار وکودتای ننگین 28 مرداد 32 است بعنوان نمادی از تمدن بر مردم ایران تحمیل شد. ذهنیت بیمار کنونی در جامعه ایران ادامه همان ذهنیت بیمارگونه در دوره گذشته است. دروغ درسیستم شیخ و شاه دوروی یک سکه است ،فرزند حلال زاده چکمه سرکوب پهلوی و نعلین خونین اسلامی است

نویسنده مقاله با بر شمردن اشکال مختلف دروغ و ویژگیهای آن در ایران که هر یک بنوبه خود می توانند درست هم باشند امابه نتایج غلطی میرسد که پاسخگوی دلیل اصلی منشاء دروغگوئی بین ایرانیان نمی باشد و از کنار تولید کننده دروغ که یک نظام فاسد اقتصادی سیاسی و اجتماعی است بسادگی میگذرد و فرد را از سیستم حاکم و دیوانسالار جدا میکند. وی در همین راستا چنین می گوید:

"متاسفانه بسیاری از این ویژگیهای نابسامان اخلاقی همراه با آداب و رسوم حاصل از آنها، بنام فرهنگ در بین ما و مردمان جوامع سنتی مشابه جامعه ما، چنان پایگاه محکمی یافته است که کمتر کسی حتی جرات زیر سوال بردن آنها را پیدا می کند. ویژگیهای مخرب و آداب و رسوم دست و پاگیری که نه (دیگر) ربطی به سیستم های حکومتی این جوامع دارد و نه جای پای ابرقدرتها را در آن می توان دید. تنها رواج این تصور غلط در بین ما که خلقیات، عادات و آداب و رسوم هر چه که باشد حتما چیز خوبی است و باید حفظ شود، باعث می شود که ما در تداوم آنها تحت نام حفظ فرهنگ تعصب به خرج دهیم و نسل پس از خود را نیز وادار به انجام آنها بنماییم"

اگر دروغ و دورغگوئی دربین مردم ناشی از ترس و بی عدالتی اجتماعی است پس باید به شیوه مسلط مادی جامعه نظر انداخت و بدان پاسخ داد. نمی توان کشیش گونه به مردم درس اخلاق داد و سیستم حکومتی که حیات مادی و فرهنگی و اخلاقیات مردم را شکل میدهد به باد فراموشی سپرد. این شیوه بررسی پدیده دروغ و ناهنجاری اجتماعی شیوه علمی نیست بلکه از ذهنیتی شکل گرفته است که با نیتی نیکوبه بررسی یک پدیده اجتماعی که معلول یک نظام طبقاتی است پرداخته و راه حل های خویش را برای برون رفت ازاین ناهنجاری اجتماعی ارائه میدهد.
دروغ و دروغگوئی پدیده ای فقط درانحصار" ما ایراینان نیست" ، ذهنیتی مرتبط با مناسبات مادی جامعه ومالکیت خصوصی برابزار تولید می باشد و در مدرن ترین سیستمهای سرمایه داری معاصر که مدعی تمدن هستند نیز رواج دارد. زیرا حقوق انسانهای سلب مالکیت شده درعمل متحقق نمی شود و قانون اساسی شکل حقوقی و مشروعیت بخشیدن به مناسبات مسلط اقتصادی حاکم است. درنتیجه افراد نیز برای پیشبرد نیازهای خود دروغ می گویند همانطور که رهبران حکومتی شان با ماشین دروغ پراکنی مدام دروغ تولید میکنند و به خورد مردم میدهند. وقتی کار بعنوان یک اصل حقوق بشر در جوامع سرمایه داری تامین نمی شود عدم امنیت شغلی ، رقابت برای جستجوی کار شتاب میگیرد و متاسفانه انسانها به گرگ یکدیگر تبدیل میشوند. وقتی خانمی تحصیل کرده در پیشرفته ترین کشورهای غربی با مدرک فوق لیسانس به مصاحبه فراخوانده میشود و ترس تمام وجودش را فرا میگیرد که چگونه شکم برآمده خود را پنهان کند تا کارفرما پی به حاملگی ایشان نبرد ووی را ازکار محروم سازد، مبین وجود یک مناسبات خاص طبقاتی است که لولای دربش بر اساس سود و خودخواهی می چرخد. همین خانم تحصیل کرده بخاطر نیاز کار و شراطی مادی به دروغ متوسل میشود وبا پیچیدن پارچه به دور شکم و لباسهای ویژه درمقابل کارفرما به انکار حامله گی اش می پردازدتا مبادا از گرفتن کار محروم شود. آیا جز این است که صاحبان سرمایه برای حداکثر سود مسببین این شرایط دروغ و ریا هستند. آیا دراینجا می توان معلول را جای علت نشاند؟ پس می بینید در جوامع پیشرفته نیز پدیده دروغ در اشکال مختلف وجود دارد و ذهنیت مناسبات تولیدی مسلط را بازتاب می دهد.وقتی ماشین کشتار دسته جمعی در لوای ازادی و حقوق بشر و دمکراسی و تمدن میلیونها نفر را در عراق و افغانستان و فلسطین و شاخ آفزیقا و...سلاخی میکند به تولید افکار عمومی و ذهنیتی نیز می پردازد که برازنده این نظام اقتصادی سیاسی است.

روشن است که نمی توان هر پدیده ای را به همه عمومیت داد، همه را به یک چوب زد و ازاین طریق به پیشداوریها میدان داد.زیرا در هر مناسبات ناسالمی اقلیتی هستند که با شناخت از محیط و با وجدانی بیدار پی همه چیز را بر تن می مالند و خلاف جریان آب حرکت میکنند .همین اقلیت کوچک و آگاه است که همواره استارت هر حرکت اجتماعی را می زند و در در راس تحولات اجتماعی قرار میگیرد. اگر ریشه ناهنجاریهائی نظیر دروغگوئی، فساد و چاپلوسی و دوگانگی و دولا خم شدن و هرروز به رنگی در آمدن... در ناعدالتیهای اجتماعی و اقتصادی و مناسبات مسلط تولیدی
است پس باید درجهت برانداختن چنین نظامهائی به حرکت در آمد و از ریشه کاری کرد کارستان. انسان در محیط برابر و امن و دخیل در سرنوشت مادی و معنوی جامعه، جایگاه واقعی انسانی خود را باز می یابد و بعنوان انسانی که خود رابرابر با همنوعان خود می بیند و نه زیر دست و محتاج و مفلوک، نقش واقعی خود را بعنوان انسان ایفا میکند. هرنظامی هر اندازه مدعی دمکراسی اما اگر به مالکیت خصوصی برابزار تولید که درخدمت اقلیتی قرار دارد نپردازد و مالکیت را درخدمت اجتماع در نیاورد پدیده دروغ و دروغگوئی دراشکال دیگری، تعدیل شده و رفرم شده وجود خواهد داشت و به بازتولید ذهنیت اخلاقی "مقدس مالکیت خصوصی" ادامه حیات خواهد داد.زیرا دروغگوئی در ذات انسان نیست بلکه محصول مالکیت خصوصی و جامعه طبقاتی است.
النور نیما
20 مرداد 1390


۱۷ مرداد ۱۳۹۰

برگزاری کنگره شکوهمند حزب کمونیست کارگران تونس



برگزاری کنگره شکوهمند حزب کمونیست کارگران تونس
پیروزی بزرگی برای مارکسیسم لنینیسم

در تاریخ 22 تا 25 ژوئیه سال 2011 نخستین کنگره حزب کمونیست کارگران تونس، بعد از بیست و شش سال زندگی مخفی، در شرایط علنی به پاس انقلاب مردم تونس، در بهار آزادی ممالک عربی شمال آفریقا برگذار شد.
حزب کمونیست کارگران تونس توانست در این دوران از مبارزه بر ضد رویزیونیسم که جنبش کمونیستی را بویژه در ممالک عربی با رهنمودهای روسها به نابودی کشانید، از مبارزه با رژیمهای حاکم ارتجاعی در تونس و از جمله زین العابدین بن علی سربلند بیرون آید و با نفوذ در میان اتحادیه های کارگری و توده های خلق مهر خویش را بر انقلاب تونس بکوبد و بیکی از نیروهای مهم و قابل احترام انقلاب مردم تونس بدل شود. نقش حزب کمونیست مارکسیست-لنینیست تونس بهیچوجه دیگر قابل انکار نیست.
حزب کمونیست کارگران تونس تنها حزب قدرتمند کمونیستی است که از منافع عموم خلق تونس برای تکمیل انقلاب دموکراتیک و بویژه از منافع پرولتاریای تونس در این مرحله از انقلاب و پیشرفت به سمت سوسیالیسم حمایت کرده و این خواستها را نمایندگی می کند. گروهکهای ناچیز دیگر "کمونیستی" در اثر خط مشی های رویزیونیستی بکلی مضمحل شده و یا در انزوای کامل بسر می برند. آنها در عرصه مبارزه و انقلاب مردم تونس در دوران خفقان و در آستانه انقلاب بکلی غایب بودند و در میان مردم حضور نداشتند. تلاش این رویزیونیستها این است که با پرووکاسیون و ادامه سیاست خیانت طبقاتی به انقلاب تونس، ضربات خویش را به انقلاب از سوی "چپ" و راست وارد آورند و در عمل همدستان بقای رژیم زین العابدین بن علی هستند. از هم اکنون ما شاهد تحریکات عوامل رژیم سابق که در حکومت وجود دارند و تلاش می کنند تسلط مجدد خود بر اوضاع را با دامن زدن به خرابکاری، دزدی، تجاوز به حقوق مردم توسط باندهای سیاه و و عملیات مشکوک برقرار سازند، هستیم. رهبران حزب کمونیست کارگران تونس بارها اعلام کرده اند، بن علی ساقط شده ولی رژیم ارتجاعی طبقات حاکمه در تونس بر سر قدرت باقی مانده است. دیکتاتور رفته ولی دیکتاتوری باقی مانده است. هدف طبقات ارتجاعی حاکمه ایجاد فضائی مملو از سوء ظن و فقدان امنیت است تا بتواند تسلط و بکارگیری ابزار سرکوب را توجیه کند و انقلاب را در نیمه راه متوقف نماید.
کنگره حزب برادر ما در تونس در بزرگترین سالن ورزشی پایتخت بنام قصر ورزش با بیش از 4000 هزار نفر شرکت کننده افتتاح شد. پرچمهای سرخ داس و چکش در همه جا به اهتزاز در آمده بود. سرود پرافتخار انترناسیونال در فضای سالن طنین می انداخت. صدها نفر جوانان دختر و پسر تونسی اعضاء سازمان جوانان تونس به شادی و پایکوبی و خواندن سرودهای انقلابی مشغول بودند. زنان با حجاب که با آنها همکاری می کردند در سالن حضور داشتند. در کنگره حدود 250 نفر نمایندگان طبقه کارگر تونس از شهرهای مختلف تونس شرکت کرده بودند.
دو دسته مهمانان خارجی دعوت شده بودند. رفقای احزاب برادر- اعضاء کنفرانس احزاب و سازمانهای مارکسیستی-لنینیستی- که حزب کار ایران(توفان) با هیات نمایندگی خود در میان این گروه بود و مهمانان سایر احزاب و سازمانها و شخصیتهای مترقی که از دوستداران انقلاب مردم تونس و از حامیان حزب کمونیست کارگران تونس در جهان هستند. اعضاء احزاب برادر حق داشتند در بحثهای کمسیونها و کنگره فعالانه شرکت کرده و اظهار نظر کنند و در تمام فعالیتهای کنگره شرکت داشته باشند. سایر مهمانان از این حق و حق شرکت در جلسات کنگره که نیمه علنی و با احتیاط و رعایت پنهانکاری برگذار می شد برخوردار نبودند.
از طرف احزاب بردار پیامی به نمایندگی رفیق رائول مارکو عضو حزب کمونیست اسپانیا خطاب به کنگره ارائه شد. پیام احزاب برادر در طی کنگره قرائت گردید و در جلسات افتتاحیه و در جشن پایانی کنگره سایر مهمانان خارجی نیز پیامهای خویش را به نمایندگان و مردم حاضر ارائه کردند.
حزب کمونیست انقلابی ترکیه، حزب کمونیست کارگران دانمارک، حزب کمونیست کارگران فرانسه، پلاتفرم کمونیستی نروژ، تشکیلات برای احیاء حزب کمونیست یونان، سازمان برای بازسازی حزب کمونیست ایتالیا، حزب کمونیست اسپانیا(مارکسیست-لنینیست)، حزب کار دومینیکن، حزب کمونیست مکزیک(مارکسیست-لنینیست)، حزب کمونیست کلمبیا(مارکسیست-لنینیست)، حزب کمونیست انقلابی ولتا، حزب کمونیست شیلی(مارکسیست-لنینیست)، حزب کمونیست اکوادر(مارکسیست-لنینیست)، حزب کمونیست انقلابی برزیل، حزب کمونیست ونزوئلا(مارکسیست-لنینیست)، حزب کمونیست بنین، حزب کار ایران(توفان) یا خود در کنگره شرکت داشتند و یا برای کنگره پیامهای تبریک و همبستگی ارسال داشته بودند.
در کنگره گزارش کنگره که به زبان عربی قرائت می گردید همزمان به زبانهای فرانسه، اسپانیائی، انگلیسی و آلمانی برگردانده می شد. کنگره بسیار سازمانیافته و خوب برگذار شد.
در راس مهمانان خارجی نمایندگان جبهه خلق برای آزادی فلسطین که از رامله و نوار غزه آمده بودند حضور داشتند. شرکت کنندگان در کنگره یکپارچه بپا خاستند و با شور و شوق فراوان حمایت خویش را از مبارزات مردم فلسطین بر ضد صهیونیسم و امپریالیسم ابراز داشتند. نمایندگان فلسطین، پرچمهای فلسطین و تونس را به اهتزار در آوردند و همبستگی خلقها و کمونیستها را در مبارزه رهائی بخش ملی به نمایش گذاردند. نمایش شکوهمند مردم و طبقه کارگر تونس بیان این نظریه درست و تائید آن است که باید از مبارزه رهائی بخش مردم فلسطین بر ضد دشمن جنایتکار و اشغالگر یعنی صهیونیسم اسرائیل دفاع نمود. این همبستگی دست ردی بر سینه تئوریهای ارتجاعی صهیونیسم ساخته ی مبارزه "علیه دو قطب هم علیه صهیونیسم و هم علیه اسلام سیاسی و تروریسم" است(بخوانید مبارزه انقلابی همه خلقهای جهان بر ضد امپریالیسم و صهیونیسم-توفان).
حزب بسیاری از زندانیان سیاسی در زمان دیکتاتوری را به عنوان مهمانان رسمی حزب به کنگره دعوت کرده بود و از آنان بخاطر مبارزاتشان تجلیل به عمل آورد..
در میان مهمانان خارجی چهره های زیر به چشم می خوردند. جبهه خلق برای آزادی فلسطین، حزب کمونیست لبنان، حزب کار بلژیک، حزب مبارز جدید، حزب کمونیست فرانسه، حزب کمونیست یونان، حزب کارگران یونان، حزب کمونیست مارکسیست لنینیست آلمان، گروه کار آینده از آلمان، گروه های هوادار انقلاب تونس از پرتقال، از مصر و مراکش و سوریه، اتحادیه کارگران تونس. حزب کمونیست بنین، حزب کمونیست ساحل عاج، نماینده کارزار ضد امپریالیستی در اتریش.
در عین حال خبرگزاریهای جهان در زمان برگزاری کنگره و جشن حزب شرکت داشتند و گزارشات فراوانی از فعالیتهای حزب کمونیست کارگران تونس منتشر نمودند.
این سیاست حزب برادر از پختگی و هشیاری حزب حکایت می کند، زیرا حزب بدرستی می فهمد که در شرایط کنونی جهانی و کشور، باید به غیر از رفقای کمونیست و دوستان پایدار حزب، هاله ای از هواداران و نیروهای مترقی و یا جریانهائی که آمادگی کمک به حزب و تبلیغ مواضع آنرا دارند، بدور خود چه در عرصه داخلی و چه در عرصه جهانی جلب کرد. این هاله به ایجاد یک جبهه عمومی دموکراتیک حفاظتی از حزب منجر می شود که ضربات دسیسه های دیکتاوری حاکم را به حزب تا حدود بسیاری دفع می کند. حزب بدرستی می بیند که دیکتاتوری تلاش دارد هوادارن احزاب اسلامی را که در تونس بیشتر با لیبرالیسم فرانسوی عجین شده اند و با اسلامیستهای افراطی تمایز دارند بر ضد کمونیستها تحریک کرده و آنها را به جان حزب کمونیست کارگران تونس بیفکنند. با ایجا اختلاف مانع از برگزاری انتخابات گسترده برای تدوین قانون اساسی شود و با تحریکات در اتحادیه های کارگری مانع از آن شود که یک اتحادیه متحد و مشترک کارگری که با اراده واحد از حقوق همه کارگران دفاع کند ایجاد شود. رفقای حزب کمونیست کارگران تونس به درستی بیان می کنند که در کشور ما تضاد عمده با نیروهای اسلامی نیست با دیکتاتوری حاکم مسلح و قدرت سیاسی کنونی است. حزب کمونیست کارگران تونس از شرکت در کمیسیون پیشبرد انقلاب؟! که آنرا کمیسیونی رفرمیستی برای کنار آمدن با هیات حاکمه ارزیابی می کند سرباز زدند. دشمنان کمونیستها در مناطق دهقانی تلاش می ورزند که دهقانان را علیه حزب کمونیست کارگران تونس با تکیه به تعصبات مذهبی و اینکه کمونیستها بی خدا هستند و کافر بشورانند. در این تبلیغات طبقه حاکمه مسلح نقش تعیین کننده را دارد.
رفیق همامی عضو رهبری حزب کمونیست کارگران تونس در گزارش مشروح کار خود، به فعالیتهای حزب در دوران 26 سال کار مخفی و مشکلات آن اشاره کرد. در این دوران انشعاباتی در حزب صورت گرفت که در کنگره فعلی بسیاری از جداشدگان سابق چه به صورت فردی و چه به صورت تشکیلاتی به حزب پیوسته و حزب واحد کمونیست کارگران تونس را تقویت می کنند. این تجربه تونس باید برای کمونیستهای ایران آموزنده باشد و از آن برای تقویت حزب کار ایران(توفان) به عنوان تنها حزب مارکسیست لنینیست ایران که از ساختمان سوسیالیسم در شوروی لنینی-استالینی و گذشته پرافتخار جنبش کمونیستی در ایران و جهان حمایت می کنند آموزش بگیرند.
وی اشاره کرد که گذار از کار مخفی در شرایطی که دموکراسی کامل در کشور مستقر نشده به کار نیمه علنی و کار علنی با مشکلات فراوان روبروست و در عمل کار حزب را دچار مشکل می سازد. از جمله اینکه کادرهای با تجربه و قدیمی و مخفی حزب در زمان گذشته چهره های ناشناخته ای برای مردم هستند در حالیکه جوانانی که در دوران انقلاب به حزب پیوسته و به کار توده ای و تبلیغاتی در میان مردم دست زده اند و از تجربه کافی و دانش تئوریک بحد کافی برخوردار نیستند، از پایگاههای توده ای برخوردارند و بیشتر مورد اعتماد مردم قرار دارند. این وضعیت می تواند اگر بدرستی حل نشود به حزب و رهبری مردم طبیعتا صدمه زند.
رفیق همامی در گزارش خود به خواست حزب برای تغییر قانون اساسی تونس اشاره کرد که در این قانون اساسی نه تنها باید حقوق دموکراتیک، بلکه خواستهای اجتماعی برای تحقق عدالت اجتماعی نیز منظور شود. رفیق همامی بیان کرد که انقلاب دموکراتیک مردم تونس به همه خواستهای خویش، اگر ما موفق نشویم وحدت مبارزه بر ضد صهیونیسم و امپریالیسم را در این اسناد بازتاب دهیم، نرسیده است.
رفیق همامی اشاره کرد که نظام بن علی هنوز دست نخورده باقی مانده است و ارتش در دست طبقه حاکمه، حکمِ ادامه سیاست تسلط طبقاتی وی را دارد. ما با یک رژیم ضد انقلابی روبرو هستیم که می کوشد با هر وسیله ای جلوی پیشرفت انقلاب را بگیرد. رژیم تلاش می کند، جلوی تاسیس مجلس موسسان و انتخابات آزاد را بگیرد و مرتب آنرا به تاخیر می اندازد باین جهت وی مردم تونس را فرا خواند که خود را برای شرکت در یک انتخابات گسترده آماده گردانند. نفس برگزاری انتخابات و شرکت وسیع مردم در آن کمک به امر پیشبرد انقلاب است. نیروهای مذهبی در تونس با این خواست موافقند و تلاشهای رژیم حاکم را برای ممانعت از برگزاری یک انتخابات واقعی را به نقد می کشند. حزب ما این خواست را تقویت سیاست و خواست خودش ارزیابی می کند. وی در عین حال مخالفت خویش را با یک جمهوری اسلامی و استقرار قوانین فقه اسلامی در تونس اعلام داشت. همامی اشاره کرد که سیاستی را که رژیم حاکم به بهانه حمایت از حکومت غیر مذهبی در پیش گرفته است، کار را در تونس به وضعیت الجزایر می کشاند که فاجعه آمیز است. حزب کمونیست کارگران تونس خواهان انتخابات آزاد و دموکراتیک با بسیج افکار عمومی و تصویب آن چنان قانون اساسی دموکراتیکی است که عدالت اجتماعی در آن منظور شده باشد، دین از دولت جدا باشد، تساوی حقوق زن و مرد برسمیت شناخته شده باشد، و بر ضد امپریالیسم و صهیونیسم نظر روشن داشته و از جنبش فلسطین دفاع کند. روح این مطالب باید در قانون اساسی جدید منعکس شود. حزب کمونیست کارگران تونس برنامه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را در کنگره به تصویب رسانید. از جمله اینکه حزب، مخالف آن است که دولت به ابزار سیاست شرکتهای فراملتی در تونس بدل شوند و زندگی اقتصادی تونس را با سیاست خصوصی سازیها به نابودی بکشانند. حزب با افزایش سن بازنشستگی و تعیین مزد، بی توجه به شرایط زندگی مزدبگیران و تامین حداقل شرایط معیشتی آنها مخالف است. حزب در عرصه خارجی خواهان یک سیاست مستقل ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی است. آنها می خواهند که هر کس خواهان استقرار مناسبات دیپلماتیک با صهیونیستها باشد مجازات شود. آنها حامی خلق فلسطین بوده و از همبستگی خلقهای ممالک عربی حمایت می کنند. حزب کمونیست کارگران تونس تجاوز امپریالیستی ناتو به لیبی را محکوم کرد حتی اگر لباس عربی بر این تجاوز بپوشانند.
کنگره حزب کمونیست کارگران تونس با موفقیت و انتخابات هیات مرکزی جدید به پایان رسید.رفقای تونسی که تجربه 26 سال زندگی مخفی را دارند و از تبهکاری بورژوازی با خبرند می دانند که چه خطراتی در کمین آنها نشسته و آنها را تهدید می کنند. حزب کار ایران(توفان) به نمایندگی از جانب خلق ایران و طبقه کارگر ایران برای آنها آرزوی موفقیت و پیروزی داشت.
حزب ما موفق شد در جنب کنگره با رفقای جبهه خلق برای آزادی فلسطین گفتگو کند. در این گفتگو رفقا فلسطینی ابراز داشتند که آنها با سازمان حماس مشترکا در جبهه مقاومت همکاری دارند و بر ضد نسل کشی فلسطینیها و برای آزادی کشور فلسطین مبارزه می کنند. در پاسخ به پرسش ما در مورد مشکلاتشان در نوار غزه و سواحل رود اردن، اساسا بیان کردند که در نوار غزه از امنیت کامل برخوردارند و به فعالیتهای سیاسی خویش ادامه می دهند، ولی این بخت را در سواحل رود اردن که زیر سلطه اسرائیلیهاست بهیچوجه ندارند و مرتب در تحت تعقیبند.
حزب ما برای حزب کمونیست کارگران تونس آرزوی موفقیت و پیروزی دارد.
زنده باد حزب کمونیست کارگران تونس. تنها نماینده طبقه کارگر در تونس.

نقل از توفان شماره 137 ارگان مرکزی حزب کارایران مرداد ماه 1390
http://www.toufan.org/